مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

رمان مرگ زندگی پارت

رمان مرگ زندگی پارت¹⁰⁶

(ا.ت)
بعد از کلی صحبت کردن با جی خسته شده بودم و خوابم میومد ، از خواب__و یا خستگی__زیادی که داشته‌م داخل یک اتاق《که برای زمان هایی که من اینجا از خستگی مانده‌م》هست میخوابم.
اتاق باز و دلنشینی ست ، شاید هم بزرگترین اتاق این عمارت،،،یک پیانو به رنگ سفید گوشه‌ی اتاق را پُر کرده و فرش سفید با طرح گل های طلایی اتاق را صدبرابر زیباتر کرده
یک تخت بزرگ دونفره__آنقدر بزرگ است که احتمال میدهم سه نفره باشد__روبه‌روی در قرار دارد
از اتاق جی خارج شده‌م و به اتاق که تقریبا مال من بود رفتم ،،، از خستگی زیادی که داشته‌م خودم را روی تخت پرت کردم ، پتو را روی خودم کشیدم و خوابید
________[سرزمین‌آرزوها.قصر‌سایه]__________
وقتی چشم‌هایم را نیمه باز کردم داخل یک تخت نرم و یک اتاق بسیار بزرگ بوده‌ام ، چشمهایم را کامل روهم گذاشتم و در داخل تخت یک کشی به بدن خود آوردم چشم‌هایم را کامل باز کردم و روی تخت نشستم
اول به سمت راست نگاهی انداختم : ۷ تا زن حدود ۲۸،۲۹ ساله ، به سمت چپم نگاهی کردم و دقیقا به‌همان اندازه زن‌ها در کنار تختم بودند ، به اتاق نگاهی انداختم که خیلی بزرگ و اشرافی بود
ا.ت : هوم چه خواب خوبی. حداقل توی خواب هام ملکه ایی چیزیم
خواستم دوباره دراز بکشم و بخوابم که یکی از خدمتکار ها یک قدم جلو آمد و با جدیت گفت
_احلیحضرت نمیتونید دوباره بخوابید...
بیخیال پریدم توی حرفش
ا.ت : بیخیال فقط یه خوابه زیاد اهمیت نده هوم؟
قبلا از اینکه بتواند ریکشنی نشان دهد در با صدای بلندی باز شد و یک دختر که انگار از قصه‌ها و افسانه بیرون آمده باشد به داخل اتاق آمد : لباس هایش مثل پرنسس‌ها زیبا و قیافه‌ش مثل ملکه ها زیبا
کاترین : منظورت چیه این یه خوابه؟یه نگاهی به سر و وعضت بنداز!افتضاحه
پتو را از روی خودم کنار کشیدم و به لباس‌هام نگاهی کردم که چشم‌هایم گشاد شد
یک لباس عروس خیلی زیبا که حتما بدلیل اینکه باهاش خوابیده‌ام چروک شده و زیباییش را پنجاه‌برابر کمتر کرده ، موهایم باز بود ولی بهم ریخته و شلخته
آه خدای من! من همین الان میخواهم بیدار شوم دیگه حوصله‌ی پرنسس شدن هم ندارم
...
ادامه دارد🦋🕸
\لباس عروس اسلاید دو/
دیدگاه ها (۳)

رمان مرگ زندگی پارت ¹⁰⁷(ا.ت)کاترین : بلند شو دیگها.ت : وایسا...

رمان مرگ زندگی پارت ¹⁰⁸ا.ت : هی اینجا دنیای من نیستکاترین : ...

رمان مرگ زندگی پارت ¹⁰⁵(ا.ت)ا.ت : اگر کسی نبوده باشه که اون ...

رمان مرگ زندگی پارت ۱۰۴

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

"سرنوشت "p,28..ویو کوک *.با این حرفم جیهوپ اومد بغلم کرد ......

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط