جیمین فیک زندگی ادامه پارت ۹۶#

جیمین فیک زندگی ادامه پارت ۹۶#


چند ساعت بعد، هوا تاریک شده بود و چراغ‌های خونه روشن نبودند. تنها نور کم‌رنگ ماه از پنجره وارد حیاط می‌شد و سایه‌ها را روی دیوار می‌انداخت. روی مبل نشسته بودم، پایم را به سینه‌ام کشیده و تلویزیون روشن بود، ولی حتی نمی‌دانستم چه چیزی پخش می‌شود. فقط روشن بودنش جلوی سکوت سنگین را می‌گرفت.

صدای آرام قدم‌ها از آشپزخانه آمد، بعد سکوتی طولانی. انگار جیمین می‌ترسید مزاحم باشد. بعد از چند دقیقه، صدای ضربه‌ای آرام روی میز پیچید.

جیمین: غذا درست کردم… نمی‌خوای بخوری؟

جواب ندادم. حتی سرم را برنگرداندم. فقط سکوت کردم و نفس عمیقی کشیدم تا جلوی لرزش صدام را بگیرم.

چند لحظه سکوت شد، سپس صدای گذاشتن بشقاب روی میز آمد و بعد، هیچ. جیمین رفت بدون اینکه حتی نگاه کوتاهی به من بیندازد...
دیدگاه ها (۱)

جیمین فیک زندگی پارت ۹۷#

جیمین فیک زندگی پارت ۹۸#

جیمین فیک زندگی پارت ۹۶#

جیمین فیک زندگی پارت ۹۵#

بازگشت فرمانده

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲Season: 𝟮 Part: 𝟭𝟮ویوی جونگ‌کوک: ماشین روشن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط