Pt

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt²³"

(ویو جونگ‌کوک)
شین‌جه: امن قربان... میتونید تماس بگیرید!
کوک:_اوکی
همیشه قبل از تماس باید امنیت تماسم چک میشد تا شنود نشم...
شماره تهیونگ رو گرفتم که سریع جواب داد.

تهیونگ: سلام
کوک: _سلام داداش اون حرو..مزاده هارو گرفتم...
تهیونگ: همون دزد هارو؟!
کوک: _عاها
تهیونگ: دمتتتت‌ گرممم... فهمیدی کی جرئت کرده کامیون های مواد مخدر مارو بدزده؟!

کوک: _یه باند کله گنده ای پشتشه... مثل اینکه حرف نمیزنه... اشکال نداره داداش به حرفش میارم (با پوزخند)
تهیونگ: عوضیا... یه درسی بهشون بدم که...
کوک: _کشتنش با منه گفته باشم.
تهیونگ: عا اوکی نمیری حالا؟! تو بکش سگ خورد...

کوک: _ناموصا خری تهیونگ خیلی خری...
تهیونگ: خفه شو
کوک: _آیش.. بای
تهیونگ: بای
قطع کردم و از جام پاشدم‌... جون‌سو اولین کسی بود که یه سری اطلاعات داشت!

اما با تصور اون دختر کوچولوی ترسو اصلا دلم نمیخواد سری به جون‌سو بزنم.
شین‌جه: قربان اسلحه و مواد ها به مقصد رسید.
کوک:_ خوبه... منو ببر پیش اون سگ کوچولوی حرو..زاده!

از عمارت بیرون زدم و سوار ماشین شدم.
حوصله رانندگی نداشتم شین‌جه منو میبرد...
پنج تا ماشین محافظ و بیست تا آدم همجا باید همراهم میبودن!
با صدای گوشیم نگاهی به صفحه اش کردم.‌
جون‌سو:"زنگ بزنم؟"

سریع براش تایپ کردم:"بزن"
بلافاصله گوشیم زنگ خورد که جواب دادم:
جون‌سو: عااا سلاممم داداش گلللل باز کی رو ق..تل عام کردی؟!
کوک: _تروخدا خفه شو جون‌سو بنال ببینم چه عنی میخوای؟!
دیدگاه ها (۰)

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt²⁴"جون‌سو: آیش بی اعصاب... خواستم بگم کس میا...

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt²⁵"کوک: _سلام عوضیپوزخندی زد و خندید که پکر ...

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt²²"هیون: +آراااا میگمممم پاشووو نالان نگاهش ...

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt²¹"کلافه چنگی به موهام زدم...من چقدر با عشق ...

پارت2. وقتی دستش داشتی اما

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط