۲۱
۲۱
ا.ت.
صبحونه خوردیم و میزو جمع کردیم و ظرف هارو شستم
تهیونگ.خب برو حاظر شو که بریم
ا.ت.اول بریم کجا
تهیونگ.شهر بازی چطوره
ا.ت.اره ایده خوبیه
رفتم بالا و یک پیراهن زرد لیمویی پوشیدم و رفتم پایین منتظر تهیونگ بودم
ا.ت.تههه کجایی
تهیونگ.الان میام
ا.ت
گوشی رو برداشتم که به کوک زنگ بزنم ازش خیلی ناراحت بودم چند وقتی بود منو یادش رفته بود ....میخواستم زنگ بزنم تا صدا دارم ازش شکایت کنم شمارشو گرفتم
👤.مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد لطفا بعدا تماس بگیرید
ا.ت.
پسره .....میخواستم دوباره زنگ بزنم که با چیزی که از تو تلویزیون دیدم توش شُک رفتم
تهیونگ.ا.ت بنظر این رنگ بهتره یا.....
خورده های گوشی روی زمین و رنگ پریده و چشمای پر اشک ا.ت که به تلویزیون خیره شده بود
تلویزیون. مردم عزیز این خبر را به شما میرسانیم که اقای جئون جونگ کوک بزرگ ترین سهامدار شرکت در آمریکا امروز در راه برگشت به کره تصادف کردند و داخل کما هستند از شما میخواهیم برای سلامت ایشان دعا کنید
ا.ت.الکیه....کو...کوک سالمه
تهیونگ.ا.ت اروم باش
ا.ت.او..ااون به من گفت... صدمه نمیبینه ....
تهیونگ.ا.ت نفس عمیق بکش چیزی نشده
ا.ت.تهیونگ چطور میگی چیزی ..... کو..کوک الان... امر..ریکاست
تهیونگ.ا.ت...
ا.ت.بریم....تهیونگ.....بریم بیمارستان
تهیونگ.باشه میریم ....باشه
َا.ت
سوار ماشین شدم باورم نمیشه ....امکان نداره کوک بهم قول داد اون...اون نمیتونه منو تنها بزاره این دروغه...امکان نداره.نه....نه
تهیونگ.ا.ت رسیدیم
ا.ت.
سریع پیاده شدم و رفتم سمت پیشخوان
ا.ت. جئو...جئون جونگ کوک برای کدوم اتاقن
+ طبقه بالا اتاق47
ا.ت با دو به طبقه بالا رفتم داشتم دنبال اتاق میگشتم که دستم کشیده شد و افتادم توی بغل تهیونگ
تهیونگ.اروم باش ا.ت
ا.ت.تهیونگ....چرا اخه چرا من اینقدر بدبختم
تهیونگ.هیششش اون حالش خوب میشه....حالا هم بیا بریم دنباله اتاقش بگردم
ا.ت. باشه
اتاق و پیدا کردم از پشت شیشه نگاهش کردم سرش خونی بود و لوله ها بهش وصل بودن ....اون واقعا حالش خوب میشه اگر حالش خوب نشه چیکار کنم
دکتر.خانم ا.ت
ا.ت.با منید
دکتر.بله شما خواهر اقای جئون هستی درسته
ا.ت.بله درسته
دکتر.این پاکت و فلش مموری و موقع بیهوش شدن به من دادندو گفتن که به شما بدم
ا.ت.خیلی ممنون...فقط اقای دکتر
دکتر.بله
ا.ت.برادرم حالش چطوره
دکتر.هنوز مشخص نیست ولی امیدتونو از دست ندید
ا.ت.ممنون
تهیونگ.ا.ت میخوای بری خونه
ا.ت.نه میخوام اینجا بمونم
تهیونگ.اخه اینجا بمونی چیزی عوض میشه
ا.ت.نمیتونم نمیتونم برم
تهیونگ.ته راه رو اتاق کوچیکی هست اونجا برو حداقل
ا.ت.باشه پس میشه برای لباس بیاری
تهیونگ.باشه میرم وسایلتو بیارم
ا.ت. کی بیدار میشی...کوک (گریه)
مشغول فکر کردم بودم تا اینکه چشمام گرم شد و خوابیدم
ا.ت.
صبحونه خوردیم و میزو جمع کردیم و ظرف هارو شستم
تهیونگ.خب برو حاظر شو که بریم
ا.ت.اول بریم کجا
تهیونگ.شهر بازی چطوره
ا.ت.اره ایده خوبیه
رفتم بالا و یک پیراهن زرد لیمویی پوشیدم و رفتم پایین منتظر تهیونگ بودم
ا.ت.تههه کجایی
تهیونگ.الان میام
ا.ت
گوشی رو برداشتم که به کوک زنگ بزنم ازش خیلی ناراحت بودم چند وقتی بود منو یادش رفته بود ....میخواستم زنگ بزنم تا صدا دارم ازش شکایت کنم شمارشو گرفتم
👤.مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد لطفا بعدا تماس بگیرید
ا.ت.
پسره .....میخواستم دوباره زنگ بزنم که با چیزی که از تو تلویزیون دیدم توش شُک رفتم
تهیونگ.ا.ت بنظر این رنگ بهتره یا.....
خورده های گوشی روی زمین و رنگ پریده و چشمای پر اشک ا.ت که به تلویزیون خیره شده بود
تلویزیون. مردم عزیز این خبر را به شما میرسانیم که اقای جئون جونگ کوک بزرگ ترین سهامدار شرکت در آمریکا امروز در راه برگشت به کره تصادف کردند و داخل کما هستند از شما میخواهیم برای سلامت ایشان دعا کنید
ا.ت.الکیه....کو...کوک سالمه
تهیونگ.ا.ت اروم باش
ا.ت.او..ااون به من گفت... صدمه نمیبینه ....
تهیونگ.ا.ت نفس عمیق بکش چیزی نشده
ا.ت.تهیونگ چطور میگی چیزی ..... کو..کوک الان... امر..ریکاست
تهیونگ.ا.ت...
ا.ت.بریم....تهیونگ.....بریم بیمارستان
تهیونگ.باشه میریم ....باشه
َا.ت
سوار ماشین شدم باورم نمیشه ....امکان نداره کوک بهم قول داد اون...اون نمیتونه منو تنها بزاره این دروغه...امکان نداره.نه....نه
تهیونگ.ا.ت رسیدیم
ا.ت.
سریع پیاده شدم و رفتم سمت پیشخوان
ا.ت. جئو...جئون جونگ کوک برای کدوم اتاقن
+ طبقه بالا اتاق47
ا.ت با دو به طبقه بالا رفتم داشتم دنبال اتاق میگشتم که دستم کشیده شد و افتادم توی بغل تهیونگ
تهیونگ.اروم باش ا.ت
ا.ت.تهیونگ....چرا اخه چرا من اینقدر بدبختم
تهیونگ.هیششش اون حالش خوب میشه....حالا هم بیا بریم دنباله اتاقش بگردم
ا.ت. باشه
اتاق و پیدا کردم از پشت شیشه نگاهش کردم سرش خونی بود و لوله ها بهش وصل بودن ....اون واقعا حالش خوب میشه اگر حالش خوب نشه چیکار کنم
دکتر.خانم ا.ت
ا.ت.با منید
دکتر.بله شما خواهر اقای جئون هستی درسته
ا.ت.بله درسته
دکتر.این پاکت و فلش مموری و موقع بیهوش شدن به من دادندو گفتن که به شما بدم
ا.ت.خیلی ممنون...فقط اقای دکتر
دکتر.بله
ا.ت.برادرم حالش چطوره
دکتر.هنوز مشخص نیست ولی امیدتونو از دست ندید
ا.ت.ممنون
تهیونگ.ا.ت میخوای بری خونه
ا.ت.نه میخوام اینجا بمونم
تهیونگ.اخه اینجا بمونی چیزی عوض میشه
ا.ت.نمیتونم نمیتونم برم
تهیونگ.ته راه رو اتاق کوچیکی هست اونجا برو حداقل
ا.ت.باشه پس میشه برای لباس بیاری
تهیونگ.باشه میرم وسایلتو بیارم
ا.ت. کی بیدار میشی...کوک (گریه)
مشغول فکر کردم بودم تا اینکه چشمام گرم شد و خوابیدم
۳.۰k
۰۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.