وومین کیوت من
وومین کیوت من &۱
(از زبان کیم نائه)
از وقتی به این مدرسه انتقالی گرفتم حتی یه روز خوش هم نداشتم اولش شایعاتی درباره ی پادشاه مدرسه یعنی چاوومین شنیده بودم ولی احتمال میدادم پسرخالم سوهو مراقبم باشه اما ای دل غافل که سوهو هر روز برام قلدری میکنه راستش قلدری هاشون جوری نبود که اذیت شم و در حد شوخی بود تا اینکه کم کم همشون شروع به کتک زدن من کردن البته سوهو همچین کاری و نمیکرد ولی ازم دفاع هم نمیکرد هر روز این روند ادامه داشت من و پرت میکردن توی حوض آب و هر روز پر از کبودی برمیگشتم خونه البته بخاطر یون میونگ یعنی زیباتری دختر مدرسه کم کم درس خوندن توی اون مدرسه برام راحت شد اون مراقبم بود و شده بود بهترین دوستم حتی دوست پسرش هه جو هم همیشه بهم کمک میکرد ولی اون روز میونگ و هه جو نیومدن مدرسه و توی کلاس عین چی کتک خوردم تا حدی که اشکم در اومد روی زمین افتاده بودم خیلی درد داشتم یکی از قلدر ها به نام سه هیون اومد و یا سطل آب رو روم خالی کرد که یهو همه ر جاشون خشکشون زد و قلدر ها به یکی که وارد کلاس شد تعظیم کردن
همه تعظیم کردن و بلند به نشانه ی احترام داد زدن: رئیس!
اون پسر لباس مدرسه تنش بود برعکس همه ی قلدرا خیلی مرتب بود اومد سمتم و دستش رو به سمتم دراز کرد: بلند شو
گفتم: به کمکت نیازی ندارم عوضی!
وایسا این و من گفتممم الان چه گوهی خوردممم؟ اگه بزنه پارم کنه چی؟ اما برخلاف فکرم دوباره اما با صدای تهدیدآمیز تری گفت: بلند شو
دستش و گرفتم و بلند شدم بعد داد زد : از این به بعد کسی حق نداره برای این دختر قلدری کنه وگرنه خودم میکشمش
که یهو میونگ با گریه اومد سمتم و خیلی عصبانی بود: ببخشیدددد..هقققق...کنارت نبودم و این بلا سرت اومد..هقققق..حالت بیا بریم....هقق
میونگ کمکم کرد و من و به سمت درمانگاه مدرسه برد و تا رفتم روی تخت درمانگاه درجا خوابم برد
(از زبان کیم نائه)
از وقتی به این مدرسه انتقالی گرفتم حتی یه روز خوش هم نداشتم اولش شایعاتی درباره ی پادشاه مدرسه یعنی چاوومین شنیده بودم ولی احتمال میدادم پسرخالم سوهو مراقبم باشه اما ای دل غافل که سوهو هر روز برام قلدری میکنه راستش قلدری هاشون جوری نبود که اذیت شم و در حد شوخی بود تا اینکه کم کم همشون شروع به کتک زدن من کردن البته سوهو همچین کاری و نمیکرد ولی ازم دفاع هم نمیکرد هر روز این روند ادامه داشت من و پرت میکردن توی حوض آب و هر روز پر از کبودی برمیگشتم خونه البته بخاطر یون میونگ یعنی زیباتری دختر مدرسه کم کم درس خوندن توی اون مدرسه برام راحت شد اون مراقبم بود و شده بود بهترین دوستم حتی دوست پسرش هه جو هم همیشه بهم کمک میکرد ولی اون روز میونگ و هه جو نیومدن مدرسه و توی کلاس عین چی کتک خوردم تا حدی که اشکم در اومد روی زمین افتاده بودم خیلی درد داشتم یکی از قلدر ها به نام سه هیون اومد و یا سطل آب رو روم خالی کرد که یهو همه ر جاشون خشکشون زد و قلدر ها به یکی که وارد کلاس شد تعظیم کردن
همه تعظیم کردن و بلند به نشانه ی احترام داد زدن: رئیس!
اون پسر لباس مدرسه تنش بود برعکس همه ی قلدرا خیلی مرتب بود اومد سمتم و دستش رو به سمتم دراز کرد: بلند شو
گفتم: به کمکت نیازی ندارم عوضی!
وایسا این و من گفتممم الان چه گوهی خوردممم؟ اگه بزنه پارم کنه چی؟ اما برخلاف فکرم دوباره اما با صدای تهدیدآمیز تری گفت: بلند شو
دستش و گرفتم و بلند شدم بعد داد زد : از این به بعد کسی حق نداره برای این دختر قلدری کنه وگرنه خودم میکشمش
که یهو میونگ با گریه اومد سمتم و خیلی عصبانی بود: ببخشیدددد..هقققق...کنارت نبودم و این بلا سرت اومد..هقققق..حالت بیا بریم....هقق
میونگ کمکم کرد و من و به سمت درمانگاه مدرسه برد و تا رفتم روی تخت درمانگاه درجا خوابم برد
- ۳.۴k
- ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط