پارت72
#پارت72
جیغ زنان از دست مهسا فرار کرد .
پاچه های شلوارش رابالا زده بود و پابرهنه روی شن های ساحل به سمت جایی که بقیه دور آتش حلقه زده بودند میدوید.
مهسا_تروخدا وایسا ، قول میدم کاریت نداشته باشم ، وایسا دیگه چه تند می دوی!!!
عاطفه_گول نخور مهری ، فقط بدو ...
همانطور که می دوید و به بچه ها نزدیک تر می شد ، کلاه سویی شرتش را که باد انداخته بودش را دوباره روی سرش کشید...
شاهرخ_می افتی ، یه جات ناقص میشه بچه.
مهرزاد_بادمجون بم آفت نداره.
مهری که به بچه ها رسیده بود ، چند نفس عمیق کشید وگفت:
+خب دوستان حلقه رو بزرگ تر کنید.
مهرزاد_بیا بشین کنار من.
مهری نگاه چپی به مهرزاد کرد وابروهایش را بالا انداخت:
+نمیخوام ، پیش عمو می شینیم.
+ماهان یکم بکش کنار ، عمو شمام یکم برو بغل الناز...
کنارشاهرخ نشست وگفت:
+آها ، حالا جا شدم.
ماهان با تکه چوبی آتش را زیر و رو کرد و گفت :
_یکی ام نداریم واسمون گیتار بزنه و آهنگ بخونه !
فرشید خندید و گفت:
_کارت نباشه ، روزبه بیدار شه ، میگم برات بخونه .
وبلند تر خندید.
مهسا نفس نفس زنان ، بالای سر مهری ایستاد و محکم به کمرش ضربه ای زد.
+بمیری مهری ، نفسم گرفت ...
وبدون اینکه اجازه دهد مهری جوابش را دهد ، روبه بقیه گفت:
+چرا مث پیرمرد ، پیرزنا نشستید؟
پاشید یه حرکتی بزنید دیگ !!!
مهری_اولا ک دستت بشکنه ،
کمرم سوخت ، دوما، تقصیر خودتونه! چه قد گفتم تا هوا روشنه بیایم ک بتونیم شنا کنیم؟
ماهان_خب بازی ام کنیم بد نیس که...
شاهرخ_موافقم ، بازی کنیم.
مهری_وای آره ، فوتبال بزنیم .
به فرشید نگاه کرد و گفت :
+روزی چرا بیدار نشده؟
فرشید شانه ای بالا انداخت و گفت:
_چه میدونم والا ...
الناز_اه، بازم فوتبال؟
عاطفه_مگه میشه مهری جایی باشه و فوتبال نباشه؟
فرشید خندید و گفت :
+تو هم بلدی؟
عاطفه سری تکان داد و گفت:
+هی ، یکمی آره!
مهری_من برم اون دیلاقو بیدار کنم ، بدون اون ک فوتبال نمی چسبه.
فرشید_آره برو ، من ک هرکار کردم بیدار نشد.
الناز حرصی و با چشم غره ، مهرنوش را نگاه کرد .
عمیقا بدش می آمد وقتی میدید ، انقدر مهرنوش به روزبه نزدیک است.
اعتراف تلخی بود ولی حس می کرد از روزبه خوشش آمده .
احمقانه بود ، اویی که اینهمه از فوتبال بدش می آمد ،
حالا چشمش یک فوتبالیست را گرفته بود.
دلش میخواست مهری را کنار بزند و خودش روزبه را صاحب شود.
و الناز نبود اگر این کار را نمی کرد .
...
جیغ زنان از دست مهسا فرار کرد .
پاچه های شلوارش رابالا زده بود و پابرهنه روی شن های ساحل به سمت جایی که بقیه دور آتش حلقه زده بودند میدوید.
مهسا_تروخدا وایسا ، قول میدم کاریت نداشته باشم ، وایسا دیگه چه تند می دوی!!!
عاطفه_گول نخور مهری ، فقط بدو ...
همانطور که می دوید و به بچه ها نزدیک تر می شد ، کلاه سویی شرتش را که باد انداخته بودش را دوباره روی سرش کشید...
شاهرخ_می افتی ، یه جات ناقص میشه بچه.
مهرزاد_بادمجون بم آفت نداره.
مهری که به بچه ها رسیده بود ، چند نفس عمیق کشید وگفت:
+خب دوستان حلقه رو بزرگ تر کنید.
مهرزاد_بیا بشین کنار من.
مهری نگاه چپی به مهرزاد کرد وابروهایش را بالا انداخت:
+نمیخوام ، پیش عمو می شینیم.
+ماهان یکم بکش کنار ، عمو شمام یکم برو بغل الناز...
کنارشاهرخ نشست وگفت:
+آها ، حالا جا شدم.
ماهان با تکه چوبی آتش را زیر و رو کرد و گفت :
_یکی ام نداریم واسمون گیتار بزنه و آهنگ بخونه !
فرشید خندید و گفت:
_کارت نباشه ، روزبه بیدار شه ، میگم برات بخونه .
وبلند تر خندید.
مهسا نفس نفس زنان ، بالای سر مهری ایستاد و محکم به کمرش ضربه ای زد.
+بمیری مهری ، نفسم گرفت ...
وبدون اینکه اجازه دهد مهری جوابش را دهد ، روبه بقیه گفت:
+چرا مث پیرمرد ، پیرزنا نشستید؟
پاشید یه حرکتی بزنید دیگ !!!
مهری_اولا ک دستت بشکنه ،
کمرم سوخت ، دوما، تقصیر خودتونه! چه قد گفتم تا هوا روشنه بیایم ک بتونیم شنا کنیم؟
ماهان_خب بازی ام کنیم بد نیس که...
شاهرخ_موافقم ، بازی کنیم.
مهری_وای آره ، فوتبال بزنیم .
به فرشید نگاه کرد و گفت :
+روزی چرا بیدار نشده؟
فرشید شانه ای بالا انداخت و گفت:
_چه میدونم والا ...
الناز_اه، بازم فوتبال؟
عاطفه_مگه میشه مهری جایی باشه و فوتبال نباشه؟
فرشید خندید و گفت :
+تو هم بلدی؟
عاطفه سری تکان داد و گفت:
+هی ، یکمی آره!
مهری_من برم اون دیلاقو بیدار کنم ، بدون اون ک فوتبال نمی چسبه.
فرشید_آره برو ، من ک هرکار کردم بیدار نشد.
الناز حرصی و با چشم غره ، مهرنوش را نگاه کرد .
عمیقا بدش می آمد وقتی میدید ، انقدر مهرنوش به روزبه نزدیک است.
اعتراف تلخی بود ولی حس می کرد از روزبه خوشش آمده .
احمقانه بود ، اویی که اینهمه از فوتبال بدش می آمد ،
حالا چشمش یک فوتبالیست را گرفته بود.
دلش میخواست مهری را کنار بزند و خودش روزبه را صاحب شود.
و الناز نبود اگر این کار را نمی کرد .
...
۲.۱k
۲۸ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.