این پارت و یادم رفت اپ کنم

مروارید آبی
Part ⁵⁰
_ اره خیلی بد شد ولی خب چاره ای نیست
اوه ساعت شد هفت
بچه ها من برم حموم حاضر شم برم
×کوک بنظرت نمیخوای از دلش در بیاری؟
_ نه تا وقتی که اون عوضی نمرده
~ کوک دیر نشه؟
# اگه اتفاقی بیوف...
_نمیشه اینقدر بهم فشار نیارید
رفت*
ویو کوک
هوفف دیگه به جایی رسیدم که نمیدونم درست و غلط چیه خسته شدممم رفتم اتاق حوله رو ورداشتم و رفتم حموم
یه حموم نیم مینی گرفتم و اومدم بیرون یه کت شلوار انتخاب کردم و اماده شدم از بچه ها خدافظی کردیم و همراه تهیونگ(دوست پسر یوناعه) به سمت رستوران حرکت کردیم
ویو لانا
با صدای الارم از خواب بیدار شدم ساعت هفت و پنج دقیقه بود زود از تخت بلند شدم رفتم دستشویی و کارامو انجام دادم و اومدم بیرون یه لباس شیک پوشیدم و ارایش لایتی کردم و موهامم صاف کردم و اومدم بیرون سوئیچ ماشینم و ورداشتم و به طرف رستوران حرکت کردم
ساعت هفت و پنجاه و پنج دقیقه بود از ماشینم اومدم بیرون و قفلش کردم به سمت در رستوران رفتم ولی داخل نرفتم همینجوری داشتم از شیشه داخل رستوران و نگاه میکردم که...

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱۴)

مروارید آبیPart ⁵²شیش ماه بعد.... یکم آوریل 2014ویو لاناتو...

مروارید آبیPart ⁵³_(خنده) لانا شوخی کردم ببخشید+ با این حرفش...

مروارید آبی Part ⁵¹=ایندفعه نوبت شماست حتما یروز خوب دعوتتون...

استایل دوم لباس لانا برای رستوراناسلاید سوم ماشین تهیونگاسلا...

#دوپارتی#هیونجین#درخواستیوقتی شب عروسی... ویو ات وای امروز خ...

اسلاید اول و دوم و سوم استایل و مدل مو و عکس اسوری هاش و لبا...

بیب من برمیگردمپارت: 50( تهیونگ ) داخل گوشیم بودم و میخواستم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط