پارت ۵

-:پاهات و دراز کن
+:چرا....
-:میگم دراز کن
+:باشه ..
پاهام دراز کردم.. که .. روی زمین دراز کشید و سرش و روی پاهام گذاشت ..
-:تکون نخور .. بزار بخوابم خیلی وقته اینجوری نخوابیدم ..
همون‌جوری که گفته بود تکون نخوردم .. سرش و روی پام تکون میداد و بعد از چند دقیقه دیگه حرکتی نکرد ..
آه.. از بچگی عادت داشتم با موهای بقیه بازی کنم .. خودشم که خوابیده پس چیزی نمیشه ..
دستم و توی موهاش فرو بردم و حرکت میدادم .. که برگشت و به صورتم نگاه کرد .. سریع دستم و از توی موهاش درآوردم ..
سعی کردم به صورتش نگاه نکنم که .. دستش و پشتم گذاشت و روی زمین هولم داد ..
آخ .. سرم به زمین خورد.. این چشه .. خواستم بلندبشم که ..محکم خودش و توی بغلم پرت کرد .. این پسره چرا یهو اینجوری شد .. سرش و توی گردنم فرو برد و .. با دستاش محکم کمرم و گرفته بود ..
-:حرکت نکن .. فقط بزار بخوابم
فشارِ دستش و بیشتر کرد و سرش و بیشتر توی گردنم فشورد ..
نفسای گرمش به پوست گردنم میخورد و کاری میکرد مورمورم بشه
زیاد تکون نخوردم و گذاشتم بخوابه .. ....
۴ ساعت از وقتی که خوابیده گذشته بود ..
فقط یه ساعت دیگه مونده بود .. آروم به پشتش زدم که تکونی نخور .. دوباره زدم که یکم تکون خورد .. و سرش و از گردنم درآورد ...
انگار تازه به خودش اومده بود .. ازم جدا شد و به اطراف نگاه میکرد ..
-:اوفففف .. خیلی خوابیدم
منم از روی زمین بلند شدم .. و لباسام و مرتب کردم
-:کجا هنوز یه ساعت مونده
+:میدونم .. ولی زمین سرده پاشو
-:۴ ساعته روش خوابیدی الان سرد شد
+:بخاطر توعه خوابیدی روم پسره ی.......
-: باشه بابا
از روی زمین بلند شد و روی تختی که گوشیِ اتاق بود نشست ..
منم روی میزی که اونجا بود نشستم ..
چرا این یک ساعت تموم نمیشه .. خدایاااا دارم روانی میشم این پسره منو هم مثل خودش داره روانی می‌کنه ..
-:گشنمهههه
+: به من چه
-:مثلا پلیسی باید به مردم کمک کنی
+:عجبااا ..من باید ازت مراقبت کنم تا فرار نکنی نمیتونم برم بیرون
-: راست میگی یادم رفته بود.
+:بزار ..
دستم و توی جیبم بردم که توش یه شکلات بود .. شکلات و درآوردم و به سمتش پرت کردم..
-:شکلات .. خدای آخه با این کی سیر میشه
+:فعلا فقط همین هست بخور ساکت باش
همه اش و خورد .. و منتظر نگام کرد
+:چیه
-:باز می‌خوام
+:ندارم
-:باشه بابا ... میگم هان برای میاره
+:کدوم هان
یهو با دست زد توی دهنش ..
-:هیچی
+:جانگ هان و میگی .. اون پلیسه یعنی ..اون ..
دیدگاه ها (۲۲)

پارت ۶

پارت ۷

پارت ۴

پارت ۳

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۶

آن سوی آینه P36پیشش دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم(ویو ا.ت ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط