پارت ۷

سرش روی شونه ام افتاد ..
این یعنی ... غش کرده دستم و روی سرش کشیدم از خون می‌ترسه
زود دستمال و از روی زخمش برداشتم و با دست پر از خونش مواجه شدم ..
یعنی انقدر محکم زدم ...خواستم خون و پاک کنم تا دستش و پانسمان کنم که .. در باز شد و ...
/ا.ت
سرش پایین بود وقتی اومد داخل سرش و آورد بالا
/ا.ت ...چیکارش کردی مرتیکه
زود اومد و اون دختره رو گرفت .. بعد از اینکه دستش و دید .. بلندش کرد و از اتاقِ زندان رفت بیرون..
بانداژی که دستم بود و روی زمین انداختم ..
آه .. من چه غلطی کردم باز نتونستم اعصابم و کنترل کنم .. باز گند زدم ..
که چشمم به دری که باز بود افتاد ..
فرار کنم .. خواستم به سمت در برم که باز شد و هان اومد داخل و پشت سرش در و قفل کرد ...
@از چیکار کردی پسر
-:اوفففف. نمیدونم اعصابم و خورد کرد منم زدم دستش و ...
@باشه باشه فهمیدم
اصلا چرا بهش گفتم بیا بازی کنیم .. وقتی خودم میدونم اعصابم سرِ جاش نیست ..

(ویو ا.ت )

با نوری که به چشمام میزد چشمام و باز کردم..
یکم که به نور عادت کردم .. سرم و تکون دادم که با جیمین مواجه شدم ...
/دختره ی ذلیل مرده بهش میگم با زندانیا گرم نگیر حرف گوش نمیده
؟شما پلیسین
/بله
؟اووو خیلی جذابین.. خوش به حال دوستتون
داشت با پرستارا لاس میزد
:بهت بد نگذره
/عههه بیدار شدی
:اره .. به لاس زدنت ادامه بده
؟نه فقط داش....‌
:تو یکی خفه .. من اینجا چیکار میکنم
پرستاره رفت که جیمین به سمتم اومد ..
/اون زندانی با چاقو دستت و بریده بود منم اوردمت بیمارستان
:اوک ممنون ..
دستم و بلند کردم و به باندی که باهاش بسته شده بود نگاه کردم ..
/تا چند روزی میتونی نیایی زندان
:من مثل تو بیکار نیستم بعدم دستم چیزی اش نیست ..
/هر جور راحتی
:الان کی پیش اون پسره اس
/‌ جانگ هان
:اونکه جاس...
/چی
:هیچی .. چیزی نیست ..
/خوبه
:گمشو بیا منو برسون خونه
از روی تختی که روش بودم پایین اومدم .. و از بیمارستان بیرون اومدم ..
/هییییی صبر کننن
سرعت حرکتم و کم کردم ..
که بهم رسید و ..
دیدگاه ها (۱۰)

پارت ۸

پارت ۹

پارت ۶

پارت ۵

شوهر دو روزه. پارت۷۴

عشق مافیاییp2

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط