پارت ۶۵

فردا _کره
ویو جیمین
قرار فردا تاجگذاری باشه ولی هنوز نماینده ها نرسیدن کاش یونگ زود بیاد
& سرورم نماینده تایلند اومده
+ تایلند ؟ اومدم
بعد از مرتب کرد لباسم از اتاقم بیرون اومدم و سمت حیاط قصر رفتم
* سلام اعلاحضرت
+ کوکککک خوش اومدی انتظار نداشتم خودت بیای
* انتظار نداشتی که تاجگذاری رفیقم و از دست بدم
+ راهنماییشون کنید
& چشم سرورم
بعد از خداحافظی با کوک بهم خبر دادن که نماینده کره شمالی اومده
اصلا باورم نمیشد نماینده هوسوک هیونگ بود
+ سلاااام هیونگ
☆ سلام جوجه
+ هیونگ ته کجاست ؟
☆ ملکه نذاشت بیاد ( آه و افسوس )
یهو تزرس بدی به دلم افتاد
+ یونگ که میاد مگه نه ؟
☆ جیمین امپراطور فهمیده یونگی تو رو دوست داره و مخالفه پس فکر نکنم بیاد ( آخر جملش و کمی با شک گفت )
دیگه نایی توی پاهام نمونده بود اگه دیگه یونگی رو نبینم چی ؟ پاهام دیگه نتونست وزن بدنم و تحمل کنه و داشتم می‌افتادم که هیونگ گرفتم
☆ جیمین.... جیمین خوبی ؟
فقط همین حرف کافی بود تا بزنم زیر گریه
☆ متاسفم نباید بهت میگفتم
+ یعنی ... دیگه من یونگم و نمی‌بینم؟ ( با فین فین و صدای گرفته شده )
هوسوک هیونگ ساکت شد
+ هیونگ یه چیزی بگو
دیدگاه ها (۵)

پارت ۶۶

پارت ۶۷

پارت ۶۴

پارت ۶۳

p⁸جین محکم بغلم کرد و سرمو محکم بوسید🐹 آخخخخخ فداتشمم خندیدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط