فیک ملکه من (پارت ۲)

÷ امپراطور وارد می‌شوند بیایید به ایشون خوشامد بگید

منم که چون عاشق تارخ بودم تعظیم کردن رو بلد بودم

در باز شد رو تخت نشسته بودم

سریع پاشدم کمرمو خم کردم هیچ اعدای احترامی نکرد( نه میخوای ب تو اعدای احترامم بکنه ) و نشست زمین

منم نشست روی زمین سرم و پایین انداخته بودم

+ من تورو دوست ندارم و فقط به خاطر فشار مادرم و وضیعت تو باهات ازدواج کردم
من حق ۲ تا همسر داشتن رو دارم و همینطور اون دوتا رو دارم یکیش تویی
میدونم دوانه وار عاشق من

حرفشو قطع کردم

_ عاشق اونم دیوانه وار (پوزخند)

+ خودتم میگی عاشقمی ولی این یه طرف است دختره ی

حرفشو قطع کردم

_ من اصلا شما رو نمیشناسم چه برسه عاشق شما باشم ( بلند و عصبی)

با کمی مکث

_ بیمارای من منتظر منن من نمیدونم کی از اینجا سر در آوردم ( بلند و عصبی)

داشت میومد نزدیکم که پاشدم

_ چطور جرعت میکنی انقدر نزدیکم شی دیوونه ( دیوونه رو بلند)

+ میدونی با این رفتارت میتونم چیکار کنم؟؟

_ البته که میدونم این چیزا رو خورم

+ ( خنده بلند)
دیدگاه ها (۰)

فیک ملکه من (پارت۳)

فیک ملکه من (پارت ۴)

فیک ملکه ی من (پارت ۱)

فیک ملکه من

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

P44ا.تاینجا کجاست ؟متروکه؟وای ....چقدر سرم درد می‌کنه نگاهی ...

ارباب مرگبار من:پارت ۲از زبان جونگکوکداشتم با زیر دستم حرف م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط