وقتی عضو هشتمی 🤍
وقتی عضو هشتمی 🤍
آنچه گذشت
+هیونگ باید راجب موضوعی باهات حرف بزنم........
part⁷
ات ویو(استیکر ها نشون دهنده حالت صورتون هستن)
جین:البته بگو میشنوم
+ خب ..........راستش......... من متوجه این موضوع شدم که نامی از اینجا بودن من ناراحته و من اصلا دوست ندارم اون ناراحت باشه پس از اینجا میرم
جین:نه نه صبر کن... اون....اون اصلا ناراحت نیست خواهش میکنم زود قضاوتش نکن اون اصلا از اینجا بودنت ناراحت نیست
+میدونم واسه اینکه ناراحت نشم داری میگی ولی من تصمیمم رو گرفتم چمدونم هم اماده کردم دارم میرم برگه استعفام رو به پی دی نیم بدم
جین:اما.........
+خواهش میکنم😔
به سمت در رفتم و چمدون رو داخل ماشین گذاشتم و سوار ماشین شدم
به سمت کمپانی رفتم که یهو..
نامی ویو(فلش بک به روز قبل از صحبت ات و جین)
الان چند ماهی از اومدن ات میگذره و من حس میکنم ازش خوشم میاد
درسته اول از عضو شدن اون راضی نبودم و خوشم نمیومد ولی اون دختر با کار های بامزه اش کاری کرد قلبم تکون بخوره
دوست ندارم از دستش بدم
با جین هیونگ درباره احساساتم حرف زده بودم فقط اون میدونست چه حسی دارم
میخوام احساساتم رو همین روز ها به ات اعتراف کنم
(پایان فلش بک )
(بازگشت به زمان حال )
داشتم از روی پل رودخانه هان رد میشدم با اینکه پل خطرناکیه ولی ازش خوشم میاد و پیاده روی رو این پل رو دوست دارم
مشغول قدم زدن بودم که شماره جین هیونگ رو روی گوشیم دیدم
_بله هیونگ؟
جین:نامجون زود خودتو برسون کمپانی
_چرا چی شده؟
جین:ات فکر میکنه تو از بودن اون تو گروه ناراحتی و رفته کمپانی تا استعفا بده
_چییییییی؟ هیچ معلوم هست چی میگی هیونگ؟ اصلا شوخی با مزه ای نیستا
جین:شوخی نمیکنم جدی میگم زود باش جلوشو بگیر و بهش بگو چه حسی داری
_ولی...
جین: میخوای از گروه بره؟
_معلومه که نه
جین:پس جلوشو بگیر
_باش هیونگ برش میگردونم
(گوشی قطع میکنه)
برای ات سو تفاهم پیش اومده
من باید جلوشو بگیرم
سریع سوار ماشین شدم و به سمت کمپانی رفتم
من به کمپانی نزدیک تر بودم پس زودتر میرسیدم
یکم مونده بود به کمپانی برسم که متوجه شدم ماشین جلویی ماشین اته
ازش سبقت گرفتم و پیچیدم جلوش و صد راهش شدم که با عصبانیت از ماشین پیاده شد
ات ویو
توی راه بودم که یهو یه ماشین پیچید جلوم که باعث شد وایسم
با عصبانیت پیاده شدم که اونم پیاده شد
با دیدم صورت کسی که جلوم بود خشکم زد
+ معلومه داری چیکار میکنی؟ممکن بود بزنم به ماشینت
_خودت داری چیکار میکنی؟ دیوونه شدی؟ استعفا میدم یعنی چی ؟مگه مسخره بازیه(با عصبانیت)
+نمیخوام تو گروه باشم میخوام برم
_چرا مثلا؟
+درسته خیلی بهم خوش میگذره و همه رو دوست دارم ولی اگه تو بخوای با بودن من ناراحت باشی و اذیت بشی من..........
گایز میخوام شرط بزارم
۱۵ لایک
۱۵ کامنت
آنچه گذشت
+هیونگ باید راجب موضوعی باهات حرف بزنم........
part⁷
ات ویو(استیکر ها نشون دهنده حالت صورتون هستن)
جین:البته بگو میشنوم
+ خب ..........راستش......... من متوجه این موضوع شدم که نامی از اینجا بودن من ناراحته و من اصلا دوست ندارم اون ناراحت باشه پس از اینجا میرم
جین:نه نه صبر کن... اون....اون اصلا ناراحت نیست خواهش میکنم زود قضاوتش نکن اون اصلا از اینجا بودنت ناراحت نیست
+میدونم واسه اینکه ناراحت نشم داری میگی ولی من تصمیمم رو گرفتم چمدونم هم اماده کردم دارم میرم برگه استعفام رو به پی دی نیم بدم
جین:اما.........
+خواهش میکنم😔
به سمت در رفتم و چمدون رو داخل ماشین گذاشتم و سوار ماشین شدم
به سمت کمپانی رفتم که یهو..
نامی ویو(فلش بک به روز قبل از صحبت ات و جین)
الان چند ماهی از اومدن ات میگذره و من حس میکنم ازش خوشم میاد
درسته اول از عضو شدن اون راضی نبودم و خوشم نمیومد ولی اون دختر با کار های بامزه اش کاری کرد قلبم تکون بخوره
دوست ندارم از دستش بدم
با جین هیونگ درباره احساساتم حرف زده بودم فقط اون میدونست چه حسی دارم
میخوام احساساتم رو همین روز ها به ات اعتراف کنم
(پایان فلش بک )
(بازگشت به زمان حال )
داشتم از روی پل رودخانه هان رد میشدم با اینکه پل خطرناکیه ولی ازش خوشم میاد و پیاده روی رو این پل رو دوست دارم
مشغول قدم زدن بودم که شماره جین هیونگ رو روی گوشیم دیدم
_بله هیونگ؟
جین:نامجون زود خودتو برسون کمپانی
_چرا چی شده؟
جین:ات فکر میکنه تو از بودن اون تو گروه ناراحتی و رفته کمپانی تا استعفا بده
_چییییییی؟ هیچ معلوم هست چی میگی هیونگ؟ اصلا شوخی با مزه ای نیستا
جین:شوخی نمیکنم جدی میگم زود باش جلوشو بگیر و بهش بگو چه حسی داری
_ولی...
جین: میخوای از گروه بره؟
_معلومه که نه
جین:پس جلوشو بگیر
_باش هیونگ برش میگردونم
(گوشی قطع میکنه)
برای ات سو تفاهم پیش اومده
من باید جلوشو بگیرم
سریع سوار ماشین شدم و به سمت کمپانی رفتم
من به کمپانی نزدیک تر بودم پس زودتر میرسیدم
یکم مونده بود به کمپانی برسم که متوجه شدم ماشین جلویی ماشین اته
ازش سبقت گرفتم و پیچیدم جلوش و صد راهش شدم که با عصبانیت از ماشین پیاده شد
ات ویو
توی راه بودم که یهو یه ماشین پیچید جلوم که باعث شد وایسم
با عصبانیت پیاده شدم که اونم پیاده شد
با دیدم صورت کسی که جلوم بود خشکم زد
+ معلومه داری چیکار میکنی؟ممکن بود بزنم به ماشینت
_خودت داری چیکار میکنی؟ دیوونه شدی؟ استعفا میدم یعنی چی ؟مگه مسخره بازیه(با عصبانیت)
+نمیخوام تو گروه باشم میخوام برم
_چرا مثلا؟
+درسته خیلی بهم خوش میگذره و همه رو دوست دارم ولی اگه تو بخوای با بودن من ناراحت باشی و اذیت بشی من..........
گایز میخوام شرط بزارم
۱۵ لایک
۱۵ کامنت
۷.۹k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.