پارت 2
پارت 2
گفتم چیکار میکنین و بعد دینا گفت داریم بازی چارلی میکنیم تو هم بیا من هم نشستم......
و دوستم باران گفت به منم بازی رو یاد بدین دینا بهش یاد داد و اونم برگه در اورد و بازیشو کرد همه ی بچه ها رو دور میزش جمع کرد و بعد این بازی بلاخره کار کرد داستان ما ازین جا شروع میشه.
منتظر پارت ۳ باشید.
گفتم چیکار میکنین و بعد دینا گفت داریم بازی چارلی میکنیم تو هم بیا من هم نشستم......
و دوستم باران گفت به منم بازی رو یاد بدین دینا بهش یاد داد و اونم برگه در اورد و بازیشو کرد همه ی بچه ها رو دور میزش جمع کرد و بعد این بازی بلاخره کار کرد داستان ما ازین جا شروع میشه.
منتظر پارت ۳ باشید.
۳.۰k
۲۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.