دفترچه خاطرات🌙🏨
دفترچه خاطرات🌙🏨
part:⁴
ویو ا.ت
رفته بودم زیر نیمکت
داشتم بيسکوئيت شکلاتی میخوردم
لامصب خیلی خوشمزه بود
بعد از اینکه بيسکوئيت ام تموم شد رفتم بالای نیمکت
تا رفتم بالا یهو یکی از بچه ها قهقه زد
برای چی مگه منو ندیده بود
حواس همه بچه ها به قهقه اون پرت شد
بعدم رد نگاهش رو گرفتن و به من رسیدن
حتی اون پسر خوشگله هم داشت بهم نگاه میکرد،یه جورایی همه از خنده داشتن پاره میشدن
پسره خنده اش گرفته بود ولی یهو دوستش بهش یه چیزی گفت بعد پسره هم با نفرت از سر جاش پاشد
و به سمت من اومد.....یا خدااااا چه گوهی بخورم!
ویو جین
نزدیک بود به دختره بخندم
که جک بغل گوشم گفت:
برو بهش دستمال بده تا بغل لبش رو پاک کنه
وگرنه....خودت میدونی دیگه
البته خوب نقش بازی کنی ها
رفتم نزدیکش و دستمال رو گرفتم جلوش
سعی کردم با لحن مهربونی بگم
تا قشنگ گول بخوره
جین:دور دهنت کثیفه بیا با این دستمال کاغذی تمیزش کن(لبخند)
ا.ت:م.م.ممنون
بعد از این حرف کله کلاس رفت رو هوا
همه تعجب کرده بودن
ویو جین
رفتم از دوباره بغل جک نشستم
که جک آروم بهم گفت:
جک:جدی خیلی خوب بازی کردی،برو بازیگر شو
جین:چرت پرت نگو...البته خودمم از اینکه فریبش بدم خوشم میاد
ویو ا.ت
آینه ای که تو کیفم بود رو درآوردم و خودم رو توش دیدم
افتضاح بودم
دور دهنم همه شکلاتی بود
با دستمال پاکش کردم
ولی هنوز هم یاد اون پسره میوفتم لبخند میزنم و از خوشحالی جیغ میکشم
خیلی خوشگله
مخصوصا از نزدیک
پوست شفاف اش،چشماش،موهاش و......
داشتم فکر میکردم تا معلم اومد
فلش بک آخر مدرسه
زنگ آخر هم خورد
من هیچی از درس های امروز نفهمیدم
کیفم رو جمع کردم که جین اومد
جین:راه خونه تون کجاست
ا.ت:چ.چی اهااا من خونه ندارم
جین:یعنی چی؟
ا.ت:من تو پرورشگاه زندگی میکنم
جین:آها..خب آدرس کجا میشه
ا.ت: پایین تر از میدون پایین مدرسه
جین:اوکی..خداحافظ
ا.ت:خداحافظ
ادامه دارد....
نظرتون چی بود؟🍥
part:⁴
ویو ا.ت
رفته بودم زیر نیمکت
داشتم بيسکوئيت شکلاتی میخوردم
لامصب خیلی خوشمزه بود
بعد از اینکه بيسکوئيت ام تموم شد رفتم بالای نیمکت
تا رفتم بالا یهو یکی از بچه ها قهقه زد
برای چی مگه منو ندیده بود
حواس همه بچه ها به قهقه اون پرت شد
بعدم رد نگاهش رو گرفتن و به من رسیدن
حتی اون پسر خوشگله هم داشت بهم نگاه میکرد،یه جورایی همه از خنده داشتن پاره میشدن
پسره خنده اش گرفته بود ولی یهو دوستش بهش یه چیزی گفت بعد پسره هم با نفرت از سر جاش پاشد
و به سمت من اومد.....یا خدااااا چه گوهی بخورم!
ویو جین
نزدیک بود به دختره بخندم
که جک بغل گوشم گفت:
برو بهش دستمال بده تا بغل لبش رو پاک کنه
وگرنه....خودت میدونی دیگه
البته خوب نقش بازی کنی ها
رفتم نزدیکش و دستمال رو گرفتم جلوش
سعی کردم با لحن مهربونی بگم
تا قشنگ گول بخوره
جین:دور دهنت کثیفه بیا با این دستمال کاغذی تمیزش کن(لبخند)
ا.ت:م.م.ممنون
بعد از این حرف کله کلاس رفت رو هوا
همه تعجب کرده بودن
ویو جین
رفتم از دوباره بغل جک نشستم
که جک آروم بهم گفت:
جک:جدی خیلی خوب بازی کردی،برو بازیگر شو
جین:چرت پرت نگو...البته خودمم از اینکه فریبش بدم خوشم میاد
ویو ا.ت
آینه ای که تو کیفم بود رو درآوردم و خودم رو توش دیدم
افتضاح بودم
دور دهنم همه شکلاتی بود
با دستمال پاکش کردم
ولی هنوز هم یاد اون پسره میوفتم لبخند میزنم و از خوشحالی جیغ میکشم
خیلی خوشگله
مخصوصا از نزدیک
پوست شفاف اش،چشماش،موهاش و......
داشتم فکر میکردم تا معلم اومد
فلش بک آخر مدرسه
زنگ آخر هم خورد
من هیچی از درس های امروز نفهمیدم
کیفم رو جمع کردم که جین اومد
جین:راه خونه تون کجاست
ا.ت:چ.چی اهااا من خونه ندارم
جین:یعنی چی؟
ا.ت:من تو پرورشگاه زندگی میکنم
جین:آها..خب آدرس کجا میشه
ا.ت: پایین تر از میدون پایین مدرسه
جین:اوکی..خداحافظ
ا.ت:خداحافظ
ادامه دارد....
نظرتون چی بود؟🍥
۶۱۷
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.