پارت
(پارت6)
جیمین : من میرم سرکار شب شاید دیر بیام
ات: بری دیگه بر نگردی ( زیر لب)
جیمین: چیزی گفتی
ات: خدافظ
جیمین رفت
ات ویو
واقعا خسته شدم حالم خیلی بد بود رفتم پایین ی قرص خوردم رفتم تو اتاق هرچی دم دستم بود شکستم
ات: ازت متنفرم پارک جیمین ( داد)
کل دستام خونی شد بود ولی احمیت ندادم
ویو جیمن
تو ماشین بودم که آجوما زنگ زد
جیمین: بله
آجوما: پسرم سری بیا خونه خانم....
جیمین: باشه
سری گوشی رو قطعه کردم دور زدم سمت خونه بعد 5 دیقه رسیدم رفتم تو صدای ات و شکستن وسایل میومد سری رفتم سمت اتاق در رو باز کردم دیدم هرچی تو اتاق شکسته ات هم رو پاهاش نشسته و گریه میکنه
جیمین: چه غلطی کردی تو (داد)
ات: جیمین... تو از من متنفری
جیمین: چی؟
ات: مهم نیست... خودمم از خودم متنفرم سوال احمقانیی بود
جیمین رفت سمت ات دست ات رو گرفت با دیدن دست های ات
جیمین: میدونستی برای آسیب زدن بخودت تنبه میشی؟
ات گریه می کرد
جیمین: چرا این کار رو کردی پری کوچولو ی من
ات: تو باهام بد رفتاری کردی دخترو..
جیمین ات رو بغل کرد او گفت
جیمین: بخاطر این اینطوری کردی؟
ات جیمین رو بغل کرد و همون طوری گریه میکرد
چن مین بعد
ات: جیمین
جیمین: جونم
ات: اگه دوست داشتن گناه بود من گناه کار ترین آدم بودم
جیمین: خب نمیخوای گناهت رو بیشتر کنی؟
ات: منظورت؟
جیمیم: اروم ات رو بلند کرد برد دستاشو تمیز کردو بست
ات: جیمین خودم میتونم انجامش بدم(بغض)
جیمین: هیششش اروم باش
ات: ولم کن بهم دست نزن احمق
جیمین: خفه شو تا الان هرچی گفتی هیچ کاریت نداشتم
ات:...........
جیمین ات رو برد پرت کرد تو اتاق ات گریه میکرد بعد ات رو بلنپ کرد و پرتش کرد رو تخت
ات: دو... دوباره میخای انجامش بدی میخای بکشیم میخای بمیرم برات مهم نیستم اره اره بیا بیا انجامش
(پارت بعدی اسماته اگ میخاید نخونید)
جیمین : من میرم سرکار شب شاید دیر بیام
ات: بری دیگه بر نگردی ( زیر لب)
جیمین: چیزی گفتی
ات: خدافظ
جیمین رفت
ات ویو
واقعا خسته شدم حالم خیلی بد بود رفتم پایین ی قرص خوردم رفتم تو اتاق هرچی دم دستم بود شکستم
ات: ازت متنفرم پارک جیمین ( داد)
کل دستام خونی شد بود ولی احمیت ندادم
ویو جیمن
تو ماشین بودم که آجوما زنگ زد
جیمین: بله
آجوما: پسرم سری بیا خونه خانم....
جیمین: باشه
سری گوشی رو قطعه کردم دور زدم سمت خونه بعد 5 دیقه رسیدم رفتم تو صدای ات و شکستن وسایل میومد سری رفتم سمت اتاق در رو باز کردم دیدم هرچی تو اتاق شکسته ات هم رو پاهاش نشسته و گریه میکنه
جیمین: چه غلطی کردی تو (داد)
ات: جیمین... تو از من متنفری
جیمین: چی؟
ات: مهم نیست... خودمم از خودم متنفرم سوال احمقانیی بود
جیمین رفت سمت ات دست ات رو گرفت با دیدن دست های ات
جیمین: میدونستی برای آسیب زدن بخودت تنبه میشی؟
ات گریه می کرد
جیمین: چرا این کار رو کردی پری کوچولو ی من
ات: تو باهام بد رفتاری کردی دخترو..
جیمین ات رو بغل کرد او گفت
جیمین: بخاطر این اینطوری کردی؟
ات جیمین رو بغل کرد و همون طوری گریه میکرد
چن مین بعد
ات: جیمین
جیمین: جونم
ات: اگه دوست داشتن گناه بود من گناه کار ترین آدم بودم
جیمین: خب نمیخوای گناهت رو بیشتر کنی؟
ات: منظورت؟
جیمیم: اروم ات رو بلند کرد برد دستاشو تمیز کردو بست
ات: جیمین خودم میتونم انجامش بدم(بغض)
جیمین: هیششش اروم باش
ات: ولم کن بهم دست نزن احمق
جیمین: خفه شو تا الان هرچی گفتی هیچ کاریت نداشتم
ات:...........
جیمین ات رو برد پرت کرد تو اتاق ات گریه میکرد بعد ات رو بلنپ کرد و پرتش کرد رو تخت
ات: دو... دوباره میخای انجامش بدی میخای بکشیم میخای بمیرم برات مهم نیستم اره اره بیا بیا انجامش
(پارت بعدی اسماته اگ میخاید نخونید)
- ۱۷.۷k
- ۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط