Devil or Angel⁴⁵
Devil or Angel⁴⁵
جیسون: سلام خوشگلم
کوک: خوشگلم؟
جیسون: کسی پیشته؟
ا/ت: نه تلویزیون روشنه خواستم باهات بزنم میدونم اگه حضوری ببینمت خجالت میکشم میتونم پشت تلفن بگم؟
جیسون: اره بگو
ا/ت: راستش من از جونگکوک جدا شدم
جیسون: بخاطر این خجالت میکشیدی؟
ا/ت: من هیچوقت جونگکوک دوست نداشتم بخاطر داداشم بود باهاش ازدواج کردم میخواستم اینارو بدونی
جیسون: کار خوبی نکردی
ا/ت: دیگه کامل از هم جدا شیم فقط بخاطر تو
جیسون: بخاطر من؟
ا/ت: اره چون از تو خوشم میاد یعنی خیلی وقته ولی خجالت میکشیدم بهت بگم الان بهت اینو میگم که اگه منو دوست نداری همین الان گوشیو قطع کن
جیسون: واقعا؟ ا/ت نمیدونم چی بگم باورم نمیشه
ا/ت: گفتم که گوشیو قطع کن اگه علاقه ای به من نداری
جیسون: فک میکنم حسم یک طرفه نباشه وایی خیالم راحت شد همیشه از جونگکوک حسادت میکردم ولی الان فهمیدم دوسش نداری خیلی خوشحال شدم و اینکه از هم جدا شدید بازم خیلی خوشحال شدم بهم گفتی ازم خوشت میاد من باید بگم منم خیلی وقته ازت خوشم میاد خیلی خوشحالم که میتونم باهات قرار بزارم
گوشیو قطع کردم
کوک: میدونستم
ا/ت: نکنه اومده بوده باهات حرفی زده باشه؟
کوک: نه من هم جنس خودمو بیشتر میشناسم که تو مغزش چی میگذره
ا/ت: الان چیکار کنم؟ فکرشم نمیکردم
رفتم جونگکوک بغل کردم
کوک: چیشده همه تنهات گذاشتن اومدی سمت من؟
ا/ت: بخاطر تو بود که میرفتم دیدن جیسون نمیدونستم با جانگمی و بورا درد و دل کنم مجبور بودم با جیسون درد و دل کنم چون هیچکدوم از حرفام به کسی نمیگفت البته کسیو نداشت
کوک: خب این چه ربطی به من داره؟
ا/ت: گفتم که اگه تو با من خوب بودی من هیچوقت نیازی به کس دیگه ای ندارشتم چون تورو داشتم ولی تو وقتی پشتمو خالی میکنی مجبور میشم
کوک: ببینمت چرا داری گریه میکنی؟ بخاطره منه یعنی خیلی دوسم داری؟ پس چرا میخواستی ازم جدا شی؟
ا/ت: نمیدونم
کوک: باشه تا همیشه کنارت میمونم فقط میخوام این دو چیزو قبول کنی؟
ا/ت: چی؟
کوک: اینکه وقتی بچه رو بدنیا اوردی خودمون بزرگش کنیم
ا/ت: باشه حالا دومی چیه؟
کوک: دومی؟ اها این که کمی صبر کنی قرار دادم تموم بشه
ا/ت:اینم چشم
#فیک
#سناریو
جیسون: سلام خوشگلم
کوک: خوشگلم؟
جیسون: کسی پیشته؟
ا/ت: نه تلویزیون روشنه خواستم باهات بزنم میدونم اگه حضوری ببینمت خجالت میکشم میتونم پشت تلفن بگم؟
جیسون: اره بگو
ا/ت: راستش من از جونگکوک جدا شدم
جیسون: بخاطر این خجالت میکشیدی؟
ا/ت: من هیچوقت جونگکوک دوست نداشتم بخاطر داداشم بود باهاش ازدواج کردم میخواستم اینارو بدونی
جیسون: کار خوبی نکردی
ا/ت: دیگه کامل از هم جدا شیم فقط بخاطر تو
جیسون: بخاطر من؟
ا/ت: اره چون از تو خوشم میاد یعنی خیلی وقته ولی خجالت میکشیدم بهت بگم الان بهت اینو میگم که اگه منو دوست نداری همین الان گوشیو قطع کن
جیسون: واقعا؟ ا/ت نمیدونم چی بگم باورم نمیشه
ا/ت: گفتم که گوشیو قطع کن اگه علاقه ای به من نداری
جیسون: فک میکنم حسم یک طرفه نباشه وایی خیالم راحت شد همیشه از جونگکوک حسادت میکردم ولی الان فهمیدم دوسش نداری خیلی خوشحال شدم و اینکه از هم جدا شدید بازم خیلی خوشحال شدم بهم گفتی ازم خوشت میاد من باید بگم منم خیلی وقته ازت خوشم میاد خیلی خوشحالم که میتونم باهات قرار بزارم
گوشیو قطع کردم
کوک: میدونستم
ا/ت: نکنه اومده بوده باهات حرفی زده باشه؟
کوک: نه من هم جنس خودمو بیشتر میشناسم که تو مغزش چی میگذره
ا/ت: الان چیکار کنم؟ فکرشم نمیکردم
رفتم جونگکوک بغل کردم
کوک: چیشده همه تنهات گذاشتن اومدی سمت من؟
ا/ت: بخاطر تو بود که میرفتم دیدن جیسون نمیدونستم با جانگمی و بورا درد و دل کنم مجبور بودم با جیسون درد و دل کنم چون هیچکدوم از حرفام به کسی نمیگفت البته کسیو نداشت
کوک: خب این چه ربطی به من داره؟
ا/ت: گفتم که اگه تو با من خوب بودی من هیچوقت نیازی به کس دیگه ای ندارشتم چون تورو داشتم ولی تو وقتی پشتمو خالی میکنی مجبور میشم
کوک: ببینمت چرا داری گریه میکنی؟ بخاطره منه یعنی خیلی دوسم داری؟ پس چرا میخواستی ازم جدا شی؟
ا/ت: نمیدونم
کوک: باشه تا همیشه کنارت میمونم فقط میخوام این دو چیزو قبول کنی؟
ا/ت: چی؟
کوک: اینکه وقتی بچه رو بدنیا اوردی خودمون بزرگش کنیم
ا/ت: باشه حالا دومی چیه؟
کوک: دومی؟ اها این که کمی صبر کنی قرار دادم تموم بشه
ا/ت:اینم چشم
#فیک
#سناریو
۲۸.۶k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.