وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس...
وقتی مافیا هستی و عضو هشتم بی تی اس...
پارت هفتم
ویو ا.ت
اون اون اینجا چیکار میکرد ....
که گفت
#به به خانم کیم ا.ت تو آسمونا دنبالت میگشتیم رو زمین پیدات کردیم نمیدونستم یه...
همین که این حرف رو زد سریع رفتم پیشش و دستش رو کشیدم سمت دستشویی وقتی که رسیدیم کوبیدمش به دیوار و دستم و گذاشتم رو گلوش
+جانگ یونگ هی یه بار دیگه اینور ها ببینمت زندگیت دست خودت نیست دیگه دست منه تو هم میری قاطی همون آدم های تو زیر زمین عمارتم
#الان این تهدید بود ؟!
+نه اخطار بود دفعه بعدی وجود نداره
یونگ هی اومد حرف بزنه که صدای جین پشت در نمایان شد
(اگر پارت اول رو خونده بودید و یادتون باشه میفهمید یونگ هی کی هست)
@ا.ت از اون دوستت دست بکش کنسرت دو دقیقه دیگه شروع میشه
+دوست هه (آروم گفت همراه با نیشخند )
+اومدم هیونگگ ...یادت نره که بهت چی گفتم خانم جانگ
گلو یونگ هی رو ول کردم و رفتم بیرون همراه با جین رفتیم رو استیج که با قیافه خندان سوجون تو ردیف اول مواجه شدم آرمی بمب دستش اومد و اون لبخند ...خلانه اش از هر چیزی برام بدتر بود بعد از دو ساعت تمام شد و نوبت حرف زدن بود من و بقیه پسرا رو زمین نشسته بودیم هر لحظه دلم میخواست بلند شم کوک رو زیر مشت لگد بگیرم به خاطر اذیت کردناش
نامجون :خب آرمی های عزیز ما عضو جدید داریم کسی که قراره با وجودش و صداش گروه ما رو کامل تر و قشنگ تر بکنه کیم ا.ت هستند
من بلند شدم و به معنای احترام تعظیم کردم که فن ها شروع کردند به دست زدن
+ ممنونم خب من کیم ا.ت هستم و بیست و پنج سالمه
کوک در گوش جیمین گفت :واقعا بیست و پنج سالشه ؟!
+امیدوارم بتونم آهنگ های خوبی برای شما عزیزان درست کنم و دوستون دارم
بعد از کلی حرف زدن های بقیه کنسرت تمام شد و رفتیم از استیج بیرون که سوجون هم اومد
&ا.تتت عالی بود دختررر
رفتم سوجون رو بغل کردم و در گوشش گفتم
+سوجونا یونگ هی اینجا بود برو عمارت و حواست به محموله ها باشه
&اوکی اوکی
بعد از چند مین رفتیم خونه خودمون و هرکس رفت دوش گرفت که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
پارت هفتم
ویو ا.ت
اون اون اینجا چیکار میکرد ....
که گفت
#به به خانم کیم ا.ت تو آسمونا دنبالت میگشتیم رو زمین پیدات کردیم نمیدونستم یه...
همین که این حرف رو زد سریع رفتم پیشش و دستش رو کشیدم سمت دستشویی وقتی که رسیدیم کوبیدمش به دیوار و دستم و گذاشتم رو گلوش
+جانگ یونگ هی یه بار دیگه اینور ها ببینمت زندگیت دست خودت نیست دیگه دست منه تو هم میری قاطی همون آدم های تو زیر زمین عمارتم
#الان این تهدید بود ؟!
+نه اخطار بود دفعه بعدی وجود نداره
یونگ هی اومد حرف بزنه که صدای جین پشت در نمایان شد
(اگر پارت اول رو خونده بودید و یادتون باشه میفهمید یونگ هی کی هست)
@ا.ت از اون دوستت دست بکش کنسرت دو دقیقه دیگه شروع میشه
+دوست هه (آروم گفت همراه با نیشخند )
+اومدم هیونگگ ...یادت نره که بهت چی گفتم خانم جانگ
گلو یونگ هی رو ول کردم و رفتم بیرون همراه با جین رفتیم رو استیج که با قیافه خندان سوجون تو ردیف اول مواجه شدم آرمی بمب دستش اومد و اون لبخند ...خلانه اش از هر چیزی برام بدتر بود بعد از دو ساعت تمام شد و نوبت حرف زدن بود من و بقیه پسرا رو زمین نشسته بودیم هر لحظه دلم میخواست بلند شم کوک رو زیر مشت لگد بگیرم به خاطر اذیت کردناش
نامجون :خب آرمی های عزیز ما عضو جدید داریم کسی که قراره با وجودش و صداش گروه ما رو کامل تر و قشنگ تر بکنه کیم ا.ت هستند
من بلند شدم و به معنای احترام تعظیم کردم که فن ها شروع کردند به دست زدن
+ ممنونم خب من کیم ا.ت هستم و بیست و پنج سالمه
کوک در گوش جیمین گفت :واقعا بیست و پنج سالشه ؟!
+امیدوارم بتونم آهنگ های خوبی برای شما عزیزان درست کنم و دوستون دارم
بعد از کلی حرف زدن های بقیه کنسرت تمام شد و رفتیم از استیج بیرون که سوجون هم اومد
&ا.تتت عالی بود دختررر
رفتم سوجون رو بغل کردم و در گوشش گفتم
+سوجونا یونگ هی اینجا بود برو عمارت و حواست به محموله ها باشه
&اوکی اوکی
بعد از چند مین رفتیم خونه خودمون و هرکس رفت دوش گرفت که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
۳.۳k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.