فصل۲ |شب دردناک|
فصل۲ |شب دردناک|
پارت ۱۵۷
ات : خب چی شده گرا زنگ زدی پسرکم
جی کی : هیچی میخواشم حالت لو بپولشم
ات: عشق مامانش خوبه من راننده گی میکرد بعدا حرف بزنیم
جی کی : باسه موژ بیال نه شیل موز بیال
مادرش خنده ای کرد و گفت .... ات : چشم شاهزاده من
تماس را به پایان رساند و از ماشین پیاده شد سمته در قدم برداشت
ات : این چه وضعی یه ها نگهبان ها چرا خوابن
نگهبانه زود نشست و سری پایین کرد ..... : معذرت میخواهم خانم
در را باز کرد و وارد حیاط شد سمته در رفت و بعد از بالا برد زینگ در کمی منتظر ماند ایل سونگ در را باز کرد و با حالت مستی سمته سالن رفت دختره هم عصبی به دنبالش راهی شد
ات : چه خبره ها پارک ایل سونگ بگو
ایل سونگ رو زمین نشسته به مبل تکیه داد بطری را برداشت و مشغول خوردن شراب شد دختره عصبی شیشه را ازش گرفت
ات : چه خبره ایل سونگ ها چه خبره خجالت بکش هم سنه تو با زن و بچه وقت میگذرونن
ایل سونگ ؛ ات کسی ... که عاشقش ب... ودم وقتی باهاش تو را*بطه بودم حامله بود اونم از یه نفره دیگه
ات : خفشو ایل سونگ ساکت شو
با گرفتن یقه برادرش بهش نزدیک شد عصبی گفت .... ات : کافیه ایل سونگ به خودت بیا ....
ایل سونگ: دیدی به خودم اومدن ندارم
ات: چرا داری یکی فکر کن ایل سونگ یوکی به امید تو زندگی میکنه به امید اینکه یه روز بهش بله بگی اوپا
ایل سونگ: اون محاله با من تو یه مکان باشه با کاری که کردم..
دختره شوکه کنارش نشست و زود گفت ... ات : چیکار کردی اوپا ها
ایل سونگ: بخاطر حال خرابم منو می‌بوسید ولی من پسش زدن ..
ات : چیکار کردی اوپا واقعا که از خودت خجالت نمیکشی تو میدونی اوفف تنها دلیله دخترا چیه همین که در حال بوسیدن پسش بزنی مگه مرز داشتی
ایل سونگ: همش تقصیره منه همش همش
دختره از زمین بلند شد
ات : باید هر جور شده دلش رو به دست بیاری پارک ایل سونگ
سمته پله ها قدم برداشت و وارد اتاق ایل سونگ شد سمته حمام رفت بعد از برداشتن مسواک ایل سونگ زود از پله ها پایین رفت
ات : پاشو اوپا پاشو
ساعده دست اش را گرفت و از رو زمین بلندش کرد سمته پله رفتن و وارد اتاق شد ایل سونگ با دیدن تخت خودش را انداخت رو تخت
دختره نفسی کشید و سری از تاسف تکان داد ...
از اتاق خارج شد با برداشت گوشی شماره یوکی را گرفت جواب تماسی را نداد سوار ماشین اش شد مشغول نوشتن پیام شد ...
" جئون یوکی میدونم حالت خوب نیست ایل سونگ همه چی رو تعریف کرد ببین بیا خونش حالش خوب نیست خودم کار دارم وگرنه ازش مراقبت میکردم و میدان رو خالی برای رقیب هات نزار دوست نداری که ایل سونگ را به دست خودت به جی بدی نه "
پارت ۱۵۷
ات : خب چی شده گرا زنگ زدی پسرکم
جی کی : هیچی میخواشم حالت لو بپولشم
ات: عشق مامانش خوبه من راننده گی میکرد بعدا حرف بزنیم
جی کی : باسه موژ بیال نه شیل موز بیال
مادرش خنده ای کرد و گفت .... ات : چشم شاهزاده من
تماس را به پایان رساند و از ماشین پیاده شد سمته در قدم برداشت
ات : این چه وضعی یه ها نگهبان ها چرا خوابن
نگهبانه زود نشست و سری پایین کرد ..... : معذرت میخواهم خانم
در را باز کرد و وارد حیاط شد سمته در رفت و بعد از بالا برد زینگ در کمی منتظر ماند ایل سونگ در را باز کرد و با حالت مستی سمته سالن رفت دختره هم عصبی به دنبالش راهی شد
ات : چه خبره ها پارک ایل سونگ بگو
ایل سونگ رو زمین نشسته به مبل تکیه داد بطری را برداشت و مشغول خوردن شراب شد دختره عصبی شیشه را ازش گرفت
ات : چه خبره ایل سونگ ها چه خبره خجالت بکش هم سنه تو با زن و بچه وقت میگذرونن
ایل سونگ ؛ ات کسی ... که عاشقش ب... ودم وقتی باهاش تو را*بطه بودم حامله بود اونم از یه نفره دیگه
ات : خفشو ایل سونگ ساکت شو
با گرفتن یقه برادرش بهش نزدیک شد عصبی گفت .... ات : کافیه ایل سونگ به خودت بیا ....
ایل سونگ: دیدی به خودم اومدن ندارم
ات: چرا داری یکی فکر کن ایل سونگ یوکی به امید تو زندگی میکنه به امید اینکه یه روز بهش بله بگی اوپا
ایل سونگ: اون محاله با من تو یه مکان باشه با کاری که کردم..
دختره شوکه کنارش نشست و زود گفت ... ات : چیکار کردی اوپا ها
ایل سونگ: بخاطر حال خرابم منو می‌بوسید ولی من پسش زدن ..
ات : چیکار کردی اوپا واقعا که از خودت خجالت نمیکشی تو میدونی اوفف تنها دلیله دخترا چیه همین که در حال بوسیدن پسش بزنی مگه مرز داشتی
ایل سونگ: همش تقصیره منه همش همش
دختره از زمین بلند شد
ات : باید هر جور شده دلش رو به دست بیاری پارک ایل سونگ
سمته پله ها قدم برداشت و وارد اتاق ایل سونگ شد سمته حمام رفت بعد از برداشتن مسواک ایل سونگ زود از پله ها پایین رفت
ات : پاشو اوپا پاشو
ساعده دست اش را گرفت و از رو زمین بلندش کرد سمته پله رفتن و وارد اتاق شد ایل سونگ با دیدن تخت خودش را انداخت رو تخت
دختره نفسی کشید و سری از تاسف تکان داد ...
از اتاق خارج شد با برداشت گوشی شماره یوکی را گرفت جواب تماسی را نداد سوار ماشین اش شد مشغول نوشتن پیام شد ...
" جئون یوکی میدونم حالت خوب نیست ایل سونگ همه چی رو تعریف کرد ببین بیا خونش حالش خوب نیست خودم کار دارم وگرنه ازش مراقبت میکردم و میدان رو خالی برای رقیب هات نزار دوست نداری که ایل سونگ را به دست خودت به جی بدی نه "
۱.۸k
۲۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.