ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 31
کم کم پلک هام سنگین شد و نفهمیدم کی خوابم برد
__
با نفس های داغی روی گردنم از خواب بیدار شدم

تا چشمام رو باز کردم با صورت جونگکوک مواجه شدم

جیغ خفه ای کشیدم و با چشمای گرد شده بهش نگاه میکردم

من...... من چرا رو تخت بودم؟
چرا اینجا؟
چطوری اومدم اینجا؟ توخواب که راه نمی رفتم!؟

دستای حلقه شده دور بد(...////)نم

این داشت چکار میکرد!؟
دستاش خیلی سنگین بودن

تلاش میکردم تا خودمو بیرون بکشم اما نمیشد

خواستم یه لگد مهکم به شکمش بزنم اما اشتباهی یه جای دیگه خورد

نعره کشید و دستاشو گذاشت رو اون و از تخت افتاد سریع رفتم و برق رو روشن کردم....

༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۱)

ماه_تیره🌑Part: 32از درد به خودش میچیده و تو خوش جمع شده بود...

#سناریو#مالک_کیم وقتی که زیادی کرم میریزن و تو قهر میکنی😀✨نا...

ملودی_تلخ🍷Part: 24 کم کم با فشار به عقب حرکت کردیم جوری که چ...

ملودی_تلخ🍷Part: 23هرچقدر جیغ میزدم هیچ اتفاقی نمی افتاددیگه ...

برادرای هایتانی پارت ۹

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط