ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 32

از درد به خودش میچیده و تو خوش جمع شده بود

+واییی وایی ببخشید چکار کنم الان

نمی دونستم باید چکار کنم و پیشش نشستم و گریه میکردم

انگار خیلی درد داشت
+بخدا قصدم اون نبود شکمت بود

دویدم و یه لیوان اب برداشتم و براش اوردم اما قبول نمی کرد
یعنی فقط داد میزد
منم پاهامو تو شکمم جمع کردم کنارش نشستم و گریه میکردم

چند دقیقه ای شده بود که دیگه داد نمی زد
چشماشو بسته بود و تند تند نفس میکشید

+حـا حــ حالت خوبه؟
زمزمه وار گفت
_من دردمیکشم تو چرا گریه میکنی؟

+ببخشید تقصیر من بود
فکر کردم میگه نه تو مقصر نبودی

_اوهوم

حرصم گرفت
+دفعه بعد سعی میکنم اروم تر بزنم اونجات



༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

#سناریو#مالک_کیم وقتی که زیادی کرم میریزن و تو قهر میکنی😀✨نا...

#سناریووقتی شـ///ب میری پیششون میخـ/////وابـ/////یم: نامجون:...

ماه_تیره🌑Part: 31کم کم پلک هام سنگین شد و نفهمیدم کی خوابم ب...

ملودی_تلخ🍷Part: 24 کم کم با فشار به عقب حرکت کردیم جوری که چ...

پارت سیو نهمخودشو میزددستش و گرفتمالتماست میکنمبه خدا دست خو...

چند روز بعدویو جونگکوک رفتم داخل اتاق شکنجه و دیدم آت بهوشه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط