ملودیتلخ

ملودی_تلخ🍷
Part: 24
کم کم با فشار به عقب حرکت کردیم جوری که چسبیده بودیم به دیوار

حتی فرصت نفس کشیدن هم نمی داد
دیگه داشتم خفه میشدم
تشنه بود
تشنه ی....

برای اخرین بار چنگ زدم به بازوهاش
به طور باور نکردنی عقب کشید
فرصت نفس کشیدن داد

اما فقط برای چند لحظه
به چشمام زل زده بود
تند تند نفس نفس میزدم

بوی عطرش تمام مشامم رو پر کرده بود
ریلکس بود
_بهت گفتم که دفعه بعد سعی کنی نفس کم نیاری

+کثافت گمشو

با مشت و سینه ای کوبیدم
که دستش رو روی گرد////n حس کردم



༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۱)

ماه_تیره🌑Part: 31کم کم پلک هام سنگین شد و نفهمیدم کی خوابم ب...

ماه_تیره🌑Part: 32از درد به خودش میچیده و تو خوش جمع شده بود...

ملودی_تلخ🍷Part: 23هرچقدر جیغ میزدم هیچ اتفاقی نمی افتاددیگه ...

ماه_تیره🌑 Part: 30+بی حیا چی میگی؟ _درست میگی. گفتم باهم بخو...

ندیمه عمارت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط