ادامه پارت یک
ادامه پارت یک
#عمارت_و_ارثیه
رو موهای کوتاهش پیرسینگ و تتو های دستش . توی فکر بودم که به من گفت :
_ بشین .
روی یکی از صندلی های چرم مشکی نشستم و منتظر نگاهش کردم دیگه خونسرد نبودم ، قلبم داشت میومد تو دهنم .
رئیس پشت میزش نشست و گفت :
_ برای چی اومدی تو این کار؟
نمیدونم چرا ولی صادقانه گفتم :
+ بخاطر پول ...
مرد ابروشو بالا انداخت و گفت :
_ بنظر نمیرسه وضع بدی داشته باشی ...
+ نه اتفاقا وضعم خوبه ولی پول برام اولویته...
جئون خندید و گفت:
+ ازت خوشم اومد استخدامی ... ولی حواست باشه راه برگشتی وجود ندارد . یا تا تهش هستی یا میمیری ...
چرا این حرفا رو به من میزد؟ فکر میکرد نمیدونم ؟
+ میدونم ...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
+ و این بود روز اول دیدارم با جئون . حدود یک سال از کار کردنم تو اون باند مافیا میگذره و همه چیز خوب پیش میرفت تا یه ماه پیش .
#عمارت_و_ارثیه
رو موهای کوتاهش پیرسینگ و تتو های دستش . توی فکر بودم که به من گفت :
_ بشین .
روی یکی از صندلی های چرم مشکی نشستم و منتظر نگاهش کردم دیگه خونسرد نبودم ، قلبم داشت میومد تو دهنم .
رئیس پشت میزش نشست و گفت :
_ برای چی اومدی تو این کار؟
نمیدونم چرا ولی صادقانه گفتم :
+ بخاطر پول ...
مرد ابروشو بالا انداخت و گفت :
_ بنظر نمیرسه وضع بدی داشته باشی ...
+ نه اتفاقا وضعم خوبه ولی پول برام اولویته...
جئون خندید و گفت:
+ ازت خوشم اومد استخدامی ... ولی حواست باشه راه برگشتی وجود ندارد . یا تا تهش هستی یا میمیری ...
چرا این حرفا رو به من میزد؟ فکر میکرد نمیدونم ؟
+ میدونم ...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
+ و این بود روز اول دیدارم با جئون . حدود یک سال از کار کردنم تو اون باند مافیا میگذره و همه چیز خوب پیش میرفت تا یه ماه پیش .
۷۱۲
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.