نام رمان: آیناز دختری شیطون و مغرور
نام رمان: آیناز دختری شیطون و مغرور
نویسنده: زهرا درزی
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : ۵۰۶
خلاصه رمان:
آیناز دختری شیطون و مغرور رمانی هست درباره ی دختری به اسم آیناز محمدی دختری که در مقابل پسرا مغروره و صدالبته زبون دراز؛سه تا دوست داره با اسم های نیلوفر،نسیم و الهه که مثل خواهراشن تک فرزند خانواده محمدی و عزیز دردونه است باباش کارخونه داره و مامامش دندون پزشک وضعشون فوق العاده خوبه مسیر زندگیش از برخورد با پسری به اسم سهند راد تغییر میکنه سهند مثل آیناز مغروره و همش تو جنگ و دعوان تا اینکه اتفاق های میوفته ک عاشق هم میشن و همون موقع هاست که آیناز با پسری به اسم آیدین آشنا میشه یه حس نزدیکی بهش داره و زندگیش یه تغییر اساسی میکنه و…..خودتون ادامه بدین اینجوری مزه اش میپره..
بخشی از رمان:
سرم شکست بزار ببینم ی چیزایی یادم میاد دخترا دانشگاه وااااااای دانشگاااااااه خب قرار
بود برم دانشگاه حاال قرار بود یه ذره دیگه بخوابم)وجی:چی چی و بخوابم بلند شو دختره ی
چش سفید(وااااای وجی جووونم تو هم بیداری صبحت بخیرررر )درد و وجی اول صبحی
زدی نا کارم کردی حاال حالم و میپرسی(وجی عصبانی میشود )آنی برو تا لهت نکردم بزار
منم کپه مرگم بزارم(باشه وجی جونم حرص نخور شیرت خشک میشه من رفتم )گمشو(.اینم
از وجی نمی دونه با بچه نباید اینطوری حرف بزنه بچه احساساتی میخوره تو برجکش..
https://98iia.com/%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a2%db%8c%d9%86%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d8%ae%d8%aa%d8%b1%db%8c-%d8%b4%db%8c%d8%b7%d9%88%d9%86-%d9%88-%d9%85%d8%ba%d8%b1%d9%88%d8%b1/
نویسنده: زهرا درزی
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : ۵۰۶
خلاصه رمان:
آیناز دختری شیطون و مغرور رمانی هست درباره ی دختری به اسم آیناز محمدی دختری که در مقابل پسرا مغروره و صدالبته زبون دراز؛سه تا دوست داره با اسم های نیلوفر،نسیم و الهه که مثل خواهراشن تک فرزند خانواده محمدی و عزیز دردونه است باباش کارخونه داره و مامامش دندون پزشک وضعشون فوق العاده خوبه مسیر زندگیش از برخورد با پسری به اسم سهند راد تغییر میکنه سهند مثل آیناز مغروره و همش تو جنگ و دعوان تا اینکه اتفاق های میوفته ک عاشق هم میشن و همون موقع هاست که آیناز با پسری به اسم آیدین آشنا میشه یه حس نزدیکی بهش داره و زندگیش یه تغییر اساسی میکنه و…..خودتون ادامه بدین اینجوری مزه اش میپره..
بخشی از رمان:
سرم شکست بزار ببینم ی چیزایی یادم میاد دخترا دانشگاه وااااااای دانشگاااااااه خب قرار
بود برم دانشگاه حاال قرار بود یه ذره دیگه بخوابم)وجی:چی چی و بخوابم بلند شو دختره ی
چش سفید(وااااای وجی جووونم تو هم بیداری صبحت بخیرررر )درد و وجی اول صبحی
زدی نا کارم کردی حاال حالم و میپرسی(وجی عصبانی میشود )آنی برو تا لهت نکردم بزار
منم کپه مرگم بزارم(باشه وجی جونم حرص نخور شیرت خشک میشه من رفتم )گمشو(.اینم
از وجی نمی دونه با بچه نباید اینطوری حرف بزنه بچه احساساتی میخوره تو برجکش..
https://98iia.com/%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a2%db%8c%d9%86%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d8%ae%d8%aa%d8%b1%db%8c-%d8%b4%db%8c%d8%b7%d9%88%d9%86-%d9%88-%d9%85%d8%ba%d8%b1%d9%88%d8%b1/
۶.۵k
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.