پارت صد پانزده غریبه آشنا
#پارت_صد_پانزده #غریبه_آشنا
از اتاق سهون اوندم بیرون رفتم اتاق یونا در زدم،صدای ضعیفی شنیدم که گفت بیا داخل...در رو باز کردم رفتم داخل
+سلام
تیفانی:باز سروکله اینا پیدا شد دیگه چی میخواید
+با شما کار ندارم ناراحتیت میتونید اینجا نمونید
رفتم نشستم رو صندلی کنار تخت یونا،دستش تو گج بود سرشم بسته بود
+بهتری یونا جان
-آره مرسی،سهون خوبه
+تازه از اتاق عمل آوردنش
جسیکا:مگه اتاق عمل بوده
+اهوم
-چرا آخه بچه ها که گفتن چیزیش نیست
+چیزیش نبود به لطف بچه های شما چیزیش شد
-چطور مگه
+سهون خیلی آسیب ندیده بود جمجمش شکسته بود،قبل از اینکه دوستات بیان اومده دنبال تو هرچی بچه ها بهش گفتن قبول نکرده استراحت کنه،بعدش هم که دوستات اومدن انقد باهاش بحث و دعوا کردن تا حالش یکم بد شده...دکتر اومده چکش کرده گفته دوباره بهتره از سرش عکس بگیرن،ولی وقتی خواستن برن این دوتا خانم سر راهشون بودن بازم شروع کردن دعوا کردن باهاشون همونجا حالش بد شده،دکتر گفت بخاطر عصبی شدن و استراحت نکردن خون تو سرش لخته شده،نیاز به عمل داشت عملش کردن ولی تا خوب نشده کامل نمیتونه خیلی راه بره و بدوه
-شماا دوتااا چیکارر کردیدد
جسیکا:ما باور کن کاری نکردیم نمیدونستیم اینجوری میشه
-الان حالش خوبه
+اهوم بد نیست گفتم که تازه از اتاق عمل آوردنش
تهیون:من برم یه سر پیشش
+نه لطفا نرو بهتره عصبی نشه،اگه ببینتتون ممکنه دوباره عصبی بشه
تیفانی:من متاسفم نمیخواستم اینجوری بشه،نگران یونا بودم
+نگران یونا بودی،واسه چی با سهون دعوا کردی
تیفانی:فک میکردم مقصر سهونه
+فعلا که سهون خودش رو تخت خوابه حال یونا هم از اون خیلی بهتره البته،البته اگه شما میزاشتید الان وضعیت این نبود
یونا:باز خراب کاری وکردید،تهیون تو لیدری چیکار کردی پس
تهیون:منم دعوا کردم
یونا: وای خدای من
+من نیومدم اینجا که دنبال مقصر بگردم،چون پرسیدی گفتم،اومدم چون سهون گفت بیام حالتو بپرسم
-اون چقد به فکر بوده شمااا چیکار کردید
+مهم نیست کاریه که شده
-من واقعا از طرف همه معذرت میخوام
تیفانی:ولی کای خیلی به من توهین کرد حتی میخواست منو بزنه
+مطمئن باش حرف نمیزدید چیزی بهت نمیگفت،من دیگه برم
-مرسی که اومدی از پسرا هم از طرف ما معذرت خواهی کن
+خواهش میکنم حتما،مواظب خودت باش،کاری داشتی هم ماهممون اینجاییم
-بازم مرسی
+خداحافظ
از اتاق اومدم بیرون...هوففف چقد سرتق بود تیفانی فک کنم کای حق داشته...
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
از اتاق سهون اوندم بیرون رفتم اتاق یونا در زدم،صدای ضعیفی شنیدم که گفت بیا داخل...در رو باز کردم رفتم داخل
+سلام
تیفانی:باز سروکله اینا پیدا شد دیگه چی میخواید
+با شما کار ندارم ناراحتیت میتونید اینجا نمونید
رفتم نشستم رو صندلی کنار تخت یونا،دستش تو گج بود سرشم بسته بود
+بهتری یونا جان
-آره مرسی،سهون خوبه
+تازه از اتاق عمل آوردنش
جسیکا:مگه اتاق عمل بوده
+اهوم
-چرا آخه بچه ها که گفتن چیزیش نیست
+چیزیش نبود به لطف بچه های شما چیزیش شد
-چطور مگه
+سهون خیلی آسیب ندیده بود جمجمش شکسته بود،قبل از اینکه دوستات بیان اومده دنبال تو هرچی بچه ها بهش گفتن قبول نکرده استراحت کنه،بعدش هم که دوستات اومدن انقد باهاش بحث و دعوا کردن تا حالش یکم بد شده...دکتر اومده چکش کرده گفته دوباره بهتره از سرش عکس بگیرن،ولی وقتی خواستن برن این دوتا خانم سر راهشون بودن بازم شروع کردن دعوا کردن باهاشون همونجا حالش بد شده،دکتر گفت بخاطر عصبی شدن و استراحت نکردن خون تو سرش لخته شده،نیاز به عمل داشت عملش کردن ولی تا خوب نشده کامل نمیتونه خیلی راه بره و بدوه
-شماا دوتااا چیکارر کردیدد
جسیکا:ما باور کن کاری نکردیم نمیدونستیم اینجوری میشه
-الان حالش خوبه
+اهوم بد نیست گفتم که تازه از اتاق عمل آوردنش
تهیون:من برم یه سر پیشش
+نه لطفا نرو بهتره عصبی نشه،اگه ببینتتون ممکنه دوباره عصبی بشه
تیفانی:من متاسفم نمیخواستم اینجوری بشه،نگران یونا بودم
+نگران یونا بودی،واسه چی با سهون دعوا کردی
تیفانی:فک میکردم مقصر سهونه
+فعلا که سهون خودش رو تخت خوابه حال یونا هم از اون خیلی بهتره البته،البته اگه شما میزاشتید الان وضعیت این نبود
یونا:باز خراب کاری وکردید،تهیون تو لیدری چیکار کردی پس
تهیون:منم دعوا کردم
یونا: وای خدای من
+من نیومدم اینجا که دنبال مقصر بگردم،چون پرسیدی گفتم،اومدم چون سهون گفت بیام حالتو بپرسم
-اون چقد به فکر بوده شمااا چیکار کردید
+مهم نیست کاریه که شده
-من واقعا از طرف همه معذرت میخوام
تیفانی:ولی کای خیلی به من توهین کرد حتی میخواست منو بزنه
+مطمئن باش حرف نمیزدید چیزی بهت نمیگفت،من دیگه برم
-مرسی که اومدی از پسرا هم از طرف ما معذرت خواهی کن
+خواهش میکنم حتما،مواظب خودت باش،کاری داشتی هم ماهممون اینجاییم
-بازم مرسی
+خداحافظ
از اتاق اومدم بیرون...هوففف چقد سرتق بود تیفانی فک کنم کای حق داشته...
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
۱۳.۴k
۰۵ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.