۷
خوناشام جذاب من ⁷
فلش بک به فردا
بیدار شدم و مثل همیشه صورتمو شستم و کارای لازم انجام دادم صبحانه خوردم و لباس پوشیدم ( میزارم )
از خونه رفتم بیرون درو قفل کردم
و به سمت کافه قدم برداشتم،وقتی به کافه رسیدم به همه سلام کردم
رفتم پیش بچه ها منتظر مشتری ها موندم
داشتم با بچه ها حرف میزدم که همون مرد که دیروز با رئیس حرف میزد اومد داخل
انبار سرشو بالا گرفته بود،چهره ی سرد و بی روح
بعد چند ثانیه منو رو برداشتم و رفتم سمتش
ات چی میل دارین؟
کوکهمون همیشگی
تعظیم کردم رفتم سمت بچه ها
ذهن ات
همیشگی؟همیشگی....منظورش هات چاکلته؟
شونه ای بالا انداختم
ات هانا یدونه هات چاکلت ببر
ویو کوک(دیروز)
تصمیم گرفتم که تعقیبش کنم و ببینم که خونش کجاست
خیلی محتاط و بی سروصدا دنبالش میکردم و با دقت بهش خیره بودم
وقتی مطمئن شدم برگشتم سمت کافه و از اونجا رفتم عمارتم...
وقتی شیفت کاری تموم شد رفتم سمت خونه
قفلشو باز کردم و رفتم داخل
سلام کردم و رفتم تو اتاقم ساعت۵:۳۰ دقیقه بود لباس مناسب برای بار رو در اوردم و رفتم یک حموم ۳۰مینی گرفتم و موهامو
خشک کردم ساعت ۶:۳۰ بود موهامو با دستام حالت دادم و انداختم دورم ارایش خیلی کمی کردم و لباسمو پوشیدم( میزارم ) کلید خونه رو برداشتم و رفتم بیرون بعد ۵ دقیقه هانا هم رسیدن و رفتیم سمت بار...
فلش بک به فردا
بیدار شدم و مثل همیشه صورتمو شستم و کارای لازم انجام دادم صبحانه خوردم و لباس پوشیدم ( میزارم )
از خونه رفتم بیرون درو قفل کردم
و به سمت کافه قدم برداشتم،وقتی به کافه رسیدم به همه سلام کردم
رفتم پیش بچه ها منتظر مشتری ها موندم
داشتم با بچه ها حرف میزدم که همون مرد که دیروز با رئیس حرف میزد اومد داخل
انبار سرشو بالا گرفته بود،چهره ی سرد و بی روح
بعد چند ثانیه منو رو برداشتم و رفتم سمتش
ات چی میل دارین؟
کوکهمون همیشگی
تعظیم کردم رفتم سمت بچه ها
ذهن ات
همیشگی؟همیشگی....منظورش هات چاکلته؟
شونه ای بالا انداختم
ات هانا یدونه هات چاکلت ببر
ویو کوک(دیروز)
تصمیم گرفتم که تعقیبش کنم و ببینم که خونش کجاست
خیلی محتاط و بی سروصدا دنبالش میکردم و با دقت بهش خیره بودم
وقتی مطمئن شدم برگشتم سمت کافه و از اونجا رفتم عمارتم...
وقتی شیفت کاری تموم شد رفتم سمت خونه
قفلشو باز کردم و رفتم داخل
سلام کردم و رفتم تو اتاقم ساعت۵:۳۰ دقیقه بود لباس مناسب برای بار رو در اوردم و رفتم یک حموم ۳۰مینی گرفتم و موهامو
خشک کردم ساعت ۶:۳۰ بود موهامو با دستام حالت دادم و انداختم دورم ارایش خیلی کمی کردم و لباسمو پوشیدم( میزارم ) کلید خونه رو برداشتم و رفتم بیرون بعد ۵ دقیقه هانا هم رسیدن و رفتیم سمت بار...
۹.۹k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.