پارت 10
من به روی خودم نیوردم هیچی پيدا نکردم رفتم ماشین سوکجین به نظر توی فکر میومد پرسیدم چیزی شده
جین به نظرت عجیب نیست
چی عجیب نیست
اینکه دوست پسر میونگ دو بعد از مرگش نیاد دنبالش حتی زنگ هم نزنه
نه چرا عجیب باشه
من شماره دوستاش رو گرفتم به نظرم این موضوع خیلی مشکوکه
این رو فقط واسه اینکه زنگ نزده بهش گفتی
وقتی عاشق کسی باشی شب و روزت هر ساعت و ثانیه به فکرش میشی حتی یه بارم زنگ نزنی بهش دیونه میشی همش به فکر و نگرانش میشی
عشق این کلمه واسهی هانی خیلی مرموز و عجیب بود تو تا حالا به اینکه عاشق کسی باشه فکر نمیکرد در واقع نمیدونست عشق چیه و چرا بهش نیازمند میمونه
جین و هانی به کافه ای که میونگ دو همیشه با دوستاش میرفتن رفتن هر نوع کسی اونجا بود ولی اول از صاحب کافه پرسیدن
جین شما تا حالا این دختر رو اینجا دیدین
صاحب کافه آره این میونگ هست
میونگ
آره اون اینجا این لقب رو داره اما شنيدم که فوت کرده
درسته تو کسی رو اینجا میشناسی که میونگ همش باهاش گشته یا دوستش باشه
آره اون سه تا دختر که اونجا نشستن همش با اونا و یه پسری میگشت
جین به نظرت عجیب نیست
چی عجیب نیست
اینکه دوست پسر میونگ دو بعد از مرگش نیاد دنبالش حتی زنگ هم نزنه
نه چرا عجیب باشه
من شماره دوستاش رو گرفتم به نظرم این موضوع خیلی مشکوکه
این رو فقط واسه اینکه زنگ نزده بهش گفتی
وقتی عاشق کسی باشی شب و روزت هر ساعت و ثانیه به فکرش میشی حتی یه بارم زنگ نزنی بهش دیونه میشی همش به فکر و نگرانش میشی
عشق این کلمه واسهی هانی خیلی مرموز و عجیب بود تو تا حالا به اینکه عاشق کسی باشه فکر نمیکرد در واقع نمیدونست عشق چیه و چرا بهش نیازمند میمونه
جین و هانی به کافه ای که میونگ دو همیشه با دوستاش میرفتن رفتن هر نوع کسی اونجا بود ولی اول از صاحب کافه پرسیدن
جین شما تا حالا این دختر رو اینجا دیدین
صاحب کافه آره این میونگ هست
میونگ
آره اون اینجا این لقب رو داره اما شنيدم که فوت کرده
درسته تو کسی رو اینجا میشناسی که میونگ همش باهاش گشته یا دوستش باشه
آره اون سه تا دختر که اونجا نشستن همش با اونا و یه پسری میگشت
۲۶.۸k
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.