پارت
پارت۲۰
ژان سریع رفت به اقامتگا تا به خواهر و برادرش بگه همه چیزو آما بخاطر یاد گرفتن مبارزه امشب نذاشتن بیان باید تا صبح تمرین کنن
چنگ خیلی سریع اومد پیش ژان و گفت
چی شده
ژان .. من شنیدم که ییبو و شوکای در مورد قتل حرف میزدند
چنگ ..کیو میخوان بکشن
ژان.. برادر شوکای (لینگ هه).
به محض اینکه صبح شود ژان و چنگ شیائو رفتن به کلاس که شوکای و ییبو مانع رفتنشون شودن و بردنشون به یه جا تاریک و خطرناک
چنگ شیائو.. چرا مارو اینجا اوردین
ییبو ..دستمالو نشون ژان داد و گفت که این چیه
ژان.. دستماله خب دستمال دیگه مگه دستمال ندیدی؟
ییبو .. خودتو نزن به اون راه میدونم که ماله توئه
ژان.. من دستمال استفاده نمیکنم
ژان سریع رفت به اقامتگا تا به خواهر و برادرش بگه همه چیزو آما بخاطر یاد گرفتن مبارزه امشب نذاشتن بیان باید تا صبح تمرین کنن
چنگ خیلی سریع اومد پیش ژان و گفت
چی شده
ژان .. من شنیدم که ییبو و شوکای در مورد قتل حرف میزدند
چنگ ..کیو میخوان بکشن
ژان.. برادر شوکای (لینگ هه).
به محض اینکه صبح شود ژان و چنگ شیائو رفتن به کلاس که شوکای و ییبو مانع رفتنشون شودن و بردنشون به یه جا تاریک و خطرناک
چنگ شیائو.. چرا مارو اینجا اوردین
ییبو ..دستمالو نشون ژان داد و گفت که این چیه
ژان.. دستماله خب دستمال دیگه مگه دستمال ندیدی؟
ییبو .. خودتو نزن به اون راه میدونم که ماله توئه
ژان.. من دستمال استفاده نمیکنم
- ۱.۱k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط