نام فیک عشقنفرت

نام فیک: عشق/نفرت
Part: 4
روز عروسیشون فرا رسید. کلی مهمون دعوت کرده بودن. مارا خیلی خوشگل شده بود توی جمع خوشگل بودن، جذاب بودن، خوش اخلاق بودنش تک بود و همینطور تهیونگ مث همیشه اش میدرخشید. مارا برای شبش خیلی میترسید از خیلی چیزا میترسید از اینکه خالش باهاش رفتارش تغییر کنه و اونجا زندانی شه یا تهیونگ بیشتر از قبل اذیتش کنه یا خیلی چیزای دیگه...
بقیه ی دخترا روز عروسیشون خوشحال و شاد بودن اما مارا فقط تظاهرش رو میکرد پشت اون لبخندش که همه فکر میکردن خوشحاله ، ی غمه بزرگ پنهان بود.
دلش مادرش رو میخواست بغلش کنه و باباش که باهاش دردودل کنه...
شب شد. مهمونا همه رفتن تهیونگ و مارا بودن خدمتکارا و مادر تهیونگ هم توی اتاقشون بودن.تهیونگ با پوزخند ترسناکی که به مارا زد رفت سمتش
مارا میدونست میخواد چیکار کنه و چیزی هم نمیتونست بگه. میدونست که تهیونگ از قصد اینکار رو میکنه که مارا ازش فرار کنه اما اگر مارا فرار میکرد برنده تهیونگ میشد ولی مارا ادمی نبود که ببازه اگر اینجا کوتاه میومد فقط بخاطر این بود که برنده بازی خودش باشه نه تهیونگ.
تهیونگ رفت سمت مارا براید بغلش کرد و بردش توی اتاق.(برای اصمات بیاید پیوی)
صبح شد. مارا با دردی که داشت بیدار شد به دوروبرش نگاه کرد و بعد به کنارش نگاه کرد. تهیونگ داشت موهاش رو شونه میکرد..مارا نگاهی به خودش انداخت و دید که هنوز لخته، پاشد و رفت سریع توی حموم. حمومش نزدیک به دوساعت طول کشید بعد از اینکه از حموم اومد بیرون دید که روی تختی رو عوض کردن حدس زد که تهیونگ عوض کرده روی تختی رو.
لباساشو پوشید ی قرص مسکن خورد و ترجیح داد نره پایین. روی تخت دراز کشید و گوشیش رو برداشت، الان تنها چیزی که میتونست ارومش کن فیلم دیدن بود. فیلم هایی که دانلود کرده بود رو اورد و شروع کرد به دیدن فیلم.
نزدیکای ساعت ۳ بودش که خالش در اتاق رو زد و باز کرد.
×بیداری؟
+سلام.اره
×خب چرا نیومد صبحونت رو بخوری یا ناهارت رو
+سرگرم فیلم دیدن بودم یادم رفت ببخشید
×عیب نداره خاله. بیارم بالا ناهارت رو؟
+اگر میشه..؟
×باشه
ناهارش رو براش اورد بالا و رفتش پایین. مارا ناهارش رو خورد و ظرفای ناهارش رو نبرد پایین، نمیخواست حتی به بهونه ی ظرفای ناهارش بره پایین میخواست کلا توی اتاق باشه


بچها اگر شرکت تا روز دوشنبه رسید که رسید براتون پارت بعدی رو میزارم اگر نرسید من دیگه تا ۱۰ دی ماه نیستم بعدش میام و یک هفته فعالیت میکنم و چند روزی باز اف میشم..

ᰔᩚاومیدوارم خوشتون بیادᰔᩚ

لایک: ۳۰
کامنت: ۳۵
دیدگاه ها (۲)

فیک نویسهفیکاش عالینحمایتش کنیدhttps://wisgoon.com/kim_dall

نام فیک: عشق/نفرتPart: 3☆خب شروع کنیم؟_اوکی.._از کجا شروع کن...

پیجش عالیهفالوش کنیدhttps://wisgoon.com/kokiiiiis

نام فیک: عشق/نفرتPart: 2تهیونگ رفت سمت مادرش . توی مغزش گفت:...

نام فیک: عشق / نفرتشخصیت های اصلی: مارا(همون ات هست ولی من خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط