فریب ادامهp24
فریب ادامهp24
ات شروع کرد به قهقهه زدن گفت
_چقد احمقید این که نشد مدرک معلومه تازه کاری اگه تازه کارم نباشی چقد کارت افتظاحه
*کاراگاه شیون بعد اینگه به خونه تو اومده جای دیگه ای دیده نشده
ات پوکی به سیگار زد و و با صدای خش دار گفت
_گوشیتو بده
کاراگاه گوشیشو به ات داد ات زنگ زد به چانگ و به زبون فرانسوی گفت
_مامورا گرفتنم دارن ازم بازجویی میکنن فیلم دوربین مدار بسه خونمو که شیون میاد تو خونم بعد میره بیرون فقط این دوتارو زود بردار بیا یادت باشه اومدی اینجا فرانسوی حرف بزنی
*چشم خانوم
گوشی قطع کردمو انداختمش رو میز
*کی بودو چی گفتی *منشیم بود کره ای بلد نیست برا همین باهاش فرانسوی حرف میزنم بهش گفتم فیلم دوربین مدار بسته خونمو بیاره بعدشم شیون چجوری مرده عکسشو نشونم بده
*نمیتونم نشونت بده
ات از جاش پاشد و قدم زنان رفت پشت پلیسه وایساد و به صفحه لب تاب نگاه کرد
_اینجا نوشته شیون چپ دسته و گلوله از سمت چپ گیج گاهش بهش خورده و اسلحه هم متعلق به خودشه و بجز اثر انگشت خودش رو اسلحه اثرنگشت کسی نیست پس این میتونه خودکشی باشه و اینجا نوشته وضع مالیش بگارفته
و ات دوباره شروع کرد به قهقهه زدن که تو ی حرکت اسلحه پلیسرو گرفت و گفت
_ببین بزا نشونت بدم *بیارش پایین
_نترس بابا کاریت ندارم اگه با دست چپ به خوای به خودت شلیک کنی نیگا دقیقا مثل عکسه میشه
چانگ:خانوم ات من اومدم
_بده من بیا بگیر همه چی تو این فلش هست پلیس فلشو به لب تاب زد و متوجه شد که شیون از خونه ات رفته
پلیسه بدون اینکه چیزی بگه پا شد رفت
_کوک کجاس چانگ:اینجان میخوان وکیلتون رو صدا کنن بیاد
ات خنده ای کرد و گفت _برو بهش بگو چیزی نیست نیاز به وکیلم نیست
چانگ:فقط خانوم اون بیرون غوغا شده خبر اینکه شما شیون رو به قتل رسوندید همه چا پخش شده
_شیبال تف توش کره جای خطرناکیه اشکال نداره خودم ی کاریش میکنم
چانگ رفتو پلیسه با چنتا پلیس دیگه اومدن داخل و دستبند رو باز کردن همشون تعظبم کردنو گفتن
*ببخشید سو تفاهم شده متوجه شدیم به گفته شما احتمال خودکشی زیاده میتونید برید
ات از جاس پا شد و گت پلیسرو به خودش داد و موقع خارج شدن از اتاق گفت
_از عطرت خودم اومد
از رفت بیرون و کوک تا دیدتش سریع دوید و بغلش کرد _خوبی؟ _خوبم عزیزم بیا فقط از اینجا بریم از در بیرون رفتنو ی عالمه خبر نگار هجوم اوردن سمت ات
*ات شی درسته که شما شیون رو کشتید *ات شی * ات شی جواب بدید
ات تو جاش وایساد و با چشمایی که پر از اشک بود گفت _من کاری نکردم و ی سو تفاهم شده
ات رفت و پلیسا پشت سرش گفتن که فقط یه سو تفاهم بوده
*دیدیش داشت گریه میکرد بعد پیش ما داشت مارو میخورد *الکی که بازیگر به این معروفی نشده
ات شروع کرد به قهقهه زدن گفت
_چقد احمقید این که نشد مدرک معلومه تازه کاری اگه تازه کارم نباشی چقد کارت افتظاحه
*کاراگاه شیون بعد اینگه به خونه تو اومده جای دیگه ای دیده نشده
ات پوکی به سیگار زد و و با صدای خش دار گفت
_گوشیتو بده
کاراگاه گوشیشو به ات داد ات زنگ زد به چانگ و به زبون فرانسوی گفت
_مامورا گرفتنم دارن ازم بازجویی میکنن فیلم دوربین مدار بسه خونمو که شیون میاد تو خونم بعد میره بیرون فقط این دوتارو زود بردار بیا یادت باشه اومدی اینجا فرانسوی حرف بزنی
*چشم خانوم
گوشی قطع کردمو انداختمش رو میز
*کی بودو چی گفتی *منشیم بود کره ای بلد نیست برا همین باهاش فرانسوی حرف میزنم بهش گفتم فیلم دوربین مدار بسته خونمو بیاره بعدشم شیون چجوری مرده عکسشو نشونم بده
*نمیتونم نشونت بده
ات از جاش پاشد و قدم زنان رفت پشت پلیسه وایساد و به صفحه لب تاب نگاه کرد
_اینجا نوشته شیون چپ دسته و گلوله از سمت چپ گیج گاهش بهش خورده و اسلحه هم متعلق به خودشه و بجز اثر انگشت خودش رو اسلحه اثرنگشت کسی نیست پس این میتونه خودکشی باشه و اینجا نوشته وضع مالیش بگارفته
و ات دوباره شروع کرد به قهقهه زدن که تو ی حرکت اسلحه پلیسرو گرفت و گفت
_ببین بزا نشونت بدم *بیارش پایین
_نترس بابا کاریت ندارم اگه با دست چپ به خوای به خودت شلیک کنی نیگا دقیقا مثل عکسه میشه
چانگ:خانوم ات من اومدم
_بده من بیا بگیر همه چی تو این فلش هست پلیس فلشو به لب تاب زد و متوجه شد که شیون از خونه ات رفته
پلیسه بدون اینکه چیزی بگه پا شد رفت
_کوک کجاس چانگ:اینجان میخوان وکیلتون رو صدا کنن بیاد
ات خنده ای کرد و گفت _برو بهش بگو چیزی نیست نیاز به وکیلم نیست
چانگ:فقط خانوم اون بیرون غوغا شده خبر اینکه شما شیون رو به قتل رسوندید همه چا پخش شده
_شیبال تف توش کره جای خطرناکیه اشکال نداره خودم ی کاریش میکنم
چانگ رفتو پلیسه با چنتا پلیس دیگه اومدن داخل و دستبند رو باز کردن همشون تعظبم کردنو گفتن
*ببخشید سو تفاهم شده متوجه شدیم به گفته شما احتمال خودکشی زیاده میتونید برید
ات از جاس پا شد و گت پلیسرو به خودش داد و موقع خارج شدن از اتاق گفت
_از عطرت خودم اومد
از رفت بیرون و کوک تا دیدتش سریع دوید و بغلش کرد _خوبی؟ _خوبم عزیزم بیا فقط از اینجا بریم از در بیرون رفتنو ی عالمه خبر نگار هجوم اوردن سمت ات
*ات شی درسته که شما شیون رو کشتید *ات شی * ات شی جواب بدید
ات تو جاش وایساد و با چشمایی که پر از اشک بود گفت _من کاری نکردم و ی سو تفاهم شده
ات رفت و پلیسا پشت سرش گفتن که فقط یه سو تفاهم بوده
*دیدیش داشت گریه میکرد بعد پیش ما داشت مارو میخورد *الکی که بازیگر به این معروفی نشده
۱.۷k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.