پارت 56 زندگی جونگمه
پارت 56 زندگی جونگمه
همکار جونگمه رفت به جونگمهگفت:پسرهواقعادیونه ست
جونگمه:باهم بهم زدیم ولینمیتونیبهکوکبگیدیونه😠
جونگمه یه نگاه کرد به کوک دید داره با سیخ غذا میخوره
گفت:نه حق داری😫
همکارش یه یه لبخند زد و رفت گوشت خوک سرخ کرد
تهیونگ و کوک غذاشون رو تموم کردن پاشدن برن جونگمه رفت ظرفارو جمع کرد داشت میبرد کوک گفت:یکی طلبت
جونگمه:بله!
کوک:اگه تو میومدی من آبروم پیش اون دختره نمیرفت
جونگمه:خب چرا طلبم
کوک:طلب هارو جمع میکنیم رای گیری میکنیم ببینیم باید من رو ببخشی یا نه
جونگمه :خیله خب ولی اگه من بردم دیگه دورو برم پیدات نمیشه
کوک: باشه
جونگمه:پس هر روز میاید اینجا؟
کوک:آره دیگه شما که افتخار نمیدی یه لحظه پیش من بمونی
جونگمه:خوب کاری میکنم ؛و رفت
کوک و تهیونگ رفتن کمپانی
فردا دوباره رفتن رستوران.....
نشستن ؛جونگمه دستش پر بود داشت سفارش کوک تهیونگ رو میاورد
کوک پاشد رفت به جونگمه کمک کنه زد بشقاب افتاد شکست
قیافه دوتاشونم 😵اینجوری مونده بود
جونگمه:یکی طلبت
کوک:🥴
جونگمه :رفت یه رامیون و کیمچی دیگه آورد
رفت بزاره رو میز دستش خورد به گوشی کوک که رو میز بود ،گوشی کوک اوفتاد شکست
کوک:دوتا طلبت
جونگمه:ایششششش توف تو این زندگی که بشکن بشکن راه انداخته😫
دوباره فردا کوک و تهیونگ اومدن
جونگمه هیچ خراب کاری نکرد
ولی کوک ناخونش گیر کرد به پیشبند جونگمه و پیش بند جونگمه رو پاره کرد(جر داد)
جونگمه:دوتا طلبت
کوک:هفته ی بعد رای گیری میکنیم
پسرای گروه هم میان
هفته ی بعد شد
خراب کاری های کوک:۲۰
خرابکاری های جونگمه:۲۱
رای رفت سمت کوک و کوک برنده شد
جونگمه :واسه یه دونه ببین به چه روزی افتادم😫
کوک خوشحال بود ولی دید جونگمه ناراحته رفت بغلش کرد و گفت:ببخشید واقعا ببخشید؛قول میدم دیگه اونجوری رفتار نکنم و مثل قبل از فراموشیمبشم
پسرای گروه:آخی🥺
کوک جونگمه رو رسوند خونه
دم در بودن جونگمه داشت به کوک نگاه میکرد و آه میکشید
سرو کله دختره دوباره پیدا شد
داد زد میبینم باز هم جیک تو جیک شدید
به جونگمه حمله کرد
همکار جونگمه رفت به جونگمهگفت:پسرهواقعادیونه ست
جونگمه:باهم بهم زدیم ولینمیتونیبهکوکبگیدیونه😠
جونگمه یه نگاه کرد به کوک دید داره با سیخ غذا میخوره
گفت:نه حق داری😫
همکارش یه یه لبخند زد و رفت گوشت خوک سرخ کرد
تهیونگ و کوک غذاشون رو تموم کردن پاشدن برن جونگمه رفت ظرفارو جمع کرد داشت میبرد کوک گفت:یکی طلبت
جونگمه:بله!
کوک:اگه تو میومدی من آبروم پیش اون دختره نمیرفت
جونگمه:خب چرا طلبم
کوک:طلب هارو جمع میکنیم رای گیری میکنیم ببینیم باید من رو ببخشی یا نه
جونگمه :خیله خب ولی اگه من بردم دیگه دورو برم پیدات نمیشه
کوک: باشه
جونگمه:پس هر روز میاید اینجا؟
کوک:آره دیگه شما که افتخار نمیدی یه لحظه پیش من بمونی
جونگمه:خوب کاری میکنم ؛و رفت
کوک و تهیونگ رفتن کمپانی
فردا دوباره رفتن رستوران.....
نشستن ؛جونگمه دستش پر بود داشت سفارش کوک تهیونگ رو میاورد
کوک پاشد رفت به جونگمه کمک کنه زد بشقاب افتاد شکست
قیافه دوتاشونم 😵اینجوری مونده بود
جونگمه:یکی طلبت
کوک:🥴
جونگمه :رفت یه رامیون و کیمچی دیگه آورد
رفت بزاره رو میز دستش خورد به گوشی کوک که رو میز بود ،گوشی کوک اوفتاد شکست
کوک:دوتا طلبت
جونگمه:ایششششش توف تو این زندگی که بشکن بشکن راه انداخته😫
دوباره فردا کوک و تهیونگ اومدن
جونگمه هیچ خراب کاری نکرد
ولی کوک ناخونش گیر کرد به پیشبند جونگمه و پیش بند جونگمه رو پاره کرد(جر داد)
جونگمه:دوتا طلبت
کوک:هفته ی بعد رای گیری میکنیم
پسرای گروه هم میان
هفته ی بعد شد
خراب کاری های کوک:۲۰
خرابکاری های جونگمه:۲۱
رای رفت سمت کوک و کوک برنده شد
جونگمه :واسه یه دونه ببین به چه روزی افتادم😫
کوک خوشحال بود ولی دید جونگمه ناراحته رفت بغلش کرد و گفت:ببخشید واقعا ببخشید؛قول میدم دیگه اونجوری رفتار نکنم و مثل قبل از فراموشیمبشم
پسرای گروه:آخی🥺
کوک جونگمه رو رسوند خونه
دم در بودن جونگمه داشت به کوک نگاه میکرد و آه میکشید
سرو کله دختره دوباره پیدا شد
داد زد میبینم باز هم جیک تو جیک شدید
به جونگمه حمله کرد
۱۵.۰k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.