رمان رویای من
رمان رویای من
پارت ۷
ارسلان، آهان
دیانا، داشت صحبت میکرد و منم با حال بدی جوابش و میدادم که گوشیم زنگ خورد مامانم بود گفتم ببخشید
ارسلان، نه این چه حرفیه
دیانا، آلو سلام قربونت برم خوبی
ارسلان، یه لحظه عصبی شدم
مامانش،آره دخترم تو خوبی
دیانا، آره مامان فدات بشم نگران من نباش
ارسلان، عه مامانشه پس الکی عصبی شدم
مامانش،دختر مواظب خودت باش اباشه دختر قشنگم
دیانا، مادر من الهی قربونت برم من خوبم شما مواظب خودت باش من که بابا ندارم حداقل تو باشی پیشم
مامانش، کی میای پیشم دخترم
دیانا، میام عزیزدلم میام فقط تا اون موقع مواظب خودت باش دارو هاتو سر وقت بخور باشه الهی قربونت برم
مامانش، باشه دختر ولی تو مطمئنی حالت خوبه
پارت ۷
ارسلان، آهان
دیانا، داشت صحبت میکرد و منم با حال بدی جوابش و میدادم که گوشیم زنگ خورد مامانم بود گفتم ببخشید
ارسلان، نه این چه حرفیه
دیانا، آلو سلام قربونت برم خوبی
ارسلان، یه لحظه عصبی شدم
مامانش،آره دخترم تو خوبی
دیانا، آره مامان فدات بشم نگران من نباش
ارسلان، عه مامانشه پس الکی عصبی شدم
مامانش،دختر مواظب خودت باش اباشه دختر قشنگم
دیانا، مادر من الهی قربونت برم من خوبم شما مواظب خودت باش من که بابا ندارم حداقل تو باشی پیشم
مامانش، کی میای پیشم دخترم
دیانا، میام عزیزدلم میام فقط تا اون موقع مواظب خودت باش دارو هاتو سر وقت بخور باشه الهی قربونت برم
مامانش، باشه دختر ولی تو مطمئنی حالت خوبه
۷.۳k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.