زخمی که غریبه بزند، فقط زخم است. دردش را می کشی و کم کم ف
زخمی که غریبه بزند، فقط زخم است. دردش را می کشی و کم کم فراموشش می کنی. اما؛ واویلا از آن زخمی که آشنا می زند. دلبری، دلداری، آشنایی، کسی که خوب تو را بلد باشد زخمی که بزند فقط زخم نیست، زلزله ای است که در تمام ارکان وجودت رخ می دهد. زخمی که ماندگار است و با هر بهانه ای تازه می شود. زخمی که جاودانه است، از بس که دردش تمام نمی شود. زخمی که خودی به تو می زند زخمی خوب نشدنی است، چرا که وقتی کسی را به حریمت راه بدهی، بی اختیار اسرارت را فاش کرده ای و یادش داده ای کجایت را بزند که از درد تا شوی و مثل مار بپیچی دور خودت و در سکوت شبیه درختی بی میوه، بیهوده و تنها تمام شوی...
و چه تاریک است دنیا پیش چشمت، وقتی به خونابه غمگین زخم روی روحت نگاه می کنی که ردش شبیه اسمی شده که برایت مقدس بود. انگار اندوه را برای همیشه روی روزگارت خالکوبی کرده اند.....
و چه تاریک است دنیا پیش چشمت، وقتی به خونابه غمگین زخم روی روحت نگاه می کنی که ردش شبیه اسمی شده که برایت مقدس بود. انگار اندوه را برای همیشه روی روزگارت خالکوبی کرده اند.....
۲۱.۰k
۲۶ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.