رمان رویای من
رمان رویای من
پارت ۲۷
ارسلان، درد داری
دیانا، اوهوم
ارسلان، چی شد
دیانا، اومدم اینجا نشسته که چند تا دختر اومدن منو زدن بعد گفت حقت بود که خودتو تو دل استاد کاشی جا کردی
ارسلان، به خاطر همین
دیانا، اوهوم
ارسلان، کجات درد میکنه
دیانا، دستم
ارسلان، آستین لباسشو زدم بالا دیدم یکم کبوده یکم هم زخمه چیزی نیست روش چسب زخم میزنی خوب میشه
دیانا، اشکامو پاک کردم و بلند شدم رفتم تو کلاس هوم جا پشت میز نشستم کلاس تموم شد از کلاس ناراحت بیرون اومدم که استاد صدام کرد بله استاد
ارسلان، خوبی
دیانا، بله استاد من باید برم خدافظ ..... راستی استاد از فردا خانم پهلوانی یا خانم محمدیان یا آقای شجاعی یا خانم مهندسه خانم جای من بزارید مراقب خودتون باشید خدافظ
ارسلان ،چرا نارحت بود
پارت ۲۷
ارسلان، درد داری
دیانا، اوهوم
ارسلان، چی شد
دیانا، اومدم اینجا نشسته که چند تا دختر اومدن منو زدن بعد گفت حقت بود که خودتو تو دل استاد کاشی جا کردی
ارسلان، به خاطر همین
دیانا، اوهوم
ارسلان، کجات درد میکنه
دیانا، دستم
ارسلان، آستین لباسشو زدم بالا دیدم یکم کبوده یکم هم زخمه چیزی نیست روش چسب زخم میزنی خوب میشه
دیانا، اشکامو پاک کردم و بلند شدم رفتم تو کلاس هوم جا پشت میز نشستم کلاس تموم شد از کلاس ناراحت بیرون اومدم که استاد صدام کرد بله استاد
ارسلان، خوبی
دیانا، بله استاد من باید برم خدافظ ..... راستی استاد از فردا خانم پهلوانی یا خانم محمدیان یا آقای شجاعی یا خانم مهندسه خانم جای من بزارید مراقب خودتون باشید خدافظ
ارسلان ،چرا نارحت بود
۸۸۲
۱۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.