بنال
_بنال
+اره کتک میخوردم
_بیا غذاتو بخور حالت خوب نیست ضعیف شدی
+بهتر زودتر میمیرم
_دهنت و ببند
+اهان حواسم نبود که نباید حرف بزنم
عصبانی شدم میدونستم بیشتر بمونم یه کاری میکنم از اتاقش اومدم بیرون یه بیست دقیقه نشستم بیرون از اتاق بعد رفتم تو اتاق تا منو دید روشو برگردوند حق داشت مثل زندونی ها باهاش رفتار میکردم رفتم کنارش نشستم فهمیدم داره گریه میکنه اروم گفتم
_ببخشید من زود عصبانی میشم ببخشید
قاشق غذا رو سمتش گرفتم و گفتم
_حالا میشه غذا تو بخوری؟
بهم نگاه کرد و چیزی نگفت قاشق غذا رو خورد بعد از چهارتا قاشق دیگه نخورد
خندید و در حالی که گریه میکرد گفت
+اشکال نداره سرنوشت من همیشه کتک خوردن گریه کردن اینکه همیشه بدنم کبود باش هس من شدم کیسه بوکس بقیه
_ات من
+میشه بری بیرون میخوابم بخوابم
_باشه
یک هفته بعد
ویو جیمین
روز اخر بود مرخص شد تو این یک هفته حالش خیلی بد بود
لاغر ترم شده بود بهش کمک کردم بلند بشه بریم سوار ماشین بشیم بردمش خونه گذاشتمش رو تخت دراز کشید و چیزی نگفت روحیش داغون بود یه جرقه زد به سرم تو راه که داشتیم میومدیم یه سگ کوچولو دید لبخند زد فکرکنم سگ دوست داره
(فردا شب)
_ات... ات بیدارشو
+هوم
_ببین این خانم کوچولو از دیدنت چقدر خوشحاله(لبخند)
! هاپ هاپ
+چشمام و تا باز کردم یه سگ کوچولو دیدم لبخند زدم به زور بلند شدم نشستم پرید رو پام.....
+پاپی....پاپی کوچولو
_حالت بهتر شد باهاش برو تو حیاط بازی کن
باصدای لرزون گفت
+ن... ن... ن.. نه اصلا من چرا دارم میخندم بگیرش
پاپی و گذاشت تو بغلم داشت بدنش میلرزید پاپی و گذاشتم زمین و با نگرانی لب زدم
_ات خوبی؟
+تنهام بزار خواهش میکنم (گریه و لرزون)
_ات
+برو شرکتت من که مهم نیستم
بلند شدم و از اتاقش رفتم بیرون پاپی و به اجوما سپردم و رفتم شرکت کلی کار ریخته بود سرم
(پایان ویو جیمین)
وقتی رفت شروع کردم به گریه کردن اجوما برام شام اورد نخوردم میخوردم بالا میاوردم انقدر گریه کردم که خوابم برد با نوازش های کسی بیدار شدم
_ببخشید نمیخواستم بیدارت کنم
+...
_چرا غذاتو نخوردی؟
+بزار برم
_چی؟
+بزار برم کار میکنم تمام اون پولا رو بهت میدم فقط بزار برم
_ات عصبانیم نکن
+هیچی نمیخوام غذا رو هم با خودت ببر
_اصلا نخور
وقتی رف حالم بد شد بلند شدم رفتم تو دستشویی حالم بهم خورد سرم گیج میرفت بی حال بودم از در دستشویی اومدم بیرون دیگه بیهوش شدم....
+اره کتک میخوردم
_بیا غذاتو بخور حالت خوب نیست ضعیف شدی
+بهتر زودتر میمیرم
_دهنت و ببند
+اهان حواسم نبود که نباید حرف بزنم
عصبانی شدم میدونستم بیشتر بمونم یه کاری میکنم از اتاقش اومدم بیرون یه بیست دقیقه نشستم بیرون از اتاق بعد رفتم تو اتاق تا منو دید روشو برگردوند حق داشت مثل زندونی ها باهاش رفتار میکردم رفتم کنارش نشستم فهمیدم داره گریه میکنه اروم گفتم
_ببخشید من زود عصبانی میشم ببخشید
قاشق غذا رو سمتش گرفتم و گفتم
_حالا میشه غذا تو بخوری؟
بهم نگاه کرد و چیزی نگفت قاشق غذا رو خورد بعد از چهارتا قاشق دیگه نخورد
خندید و در حالی که گریه میکرد گفت
+اشکال نداره سرنوشت من همیشه کتک خوردن گریه کردن اینکه همیشه بدنم کبود باش هس من شدم کیسه بوکس بقیه
_ات من
+میشه بری بیرون میخوابم بخوابم
_باشه
یک هفته بعد
ویو جیمین
روز اخر بود مرخص شد تو این یک هفته حالش خیلی بد بود
لاغر ترم شده بود بهش کمک کردم بلند بشه بریم سوار ماشین بشیم بردمش خونه گذاشتمش رو تخت دراز کشید و چیزی نگفت روحیش داغون بود یه جرقه زد به سرم تو راه که داشتیم میومدیم یه سگ کوچولو دید لبخند زد فکرکنم سگ دوست داره
(فردا شب)
_ات... ات بیدارشو
+هوم
_ببین این خانم کوچولو از دیدنت چقدر خوشحاله(لبخند)
! هاپ هاپ
+چشمام و تا باز کردم یه سگ کوچولو دیدم لبخند زدم به زور بلند شدم نشستم پرید رو پام.....
+پاپی....پاپی کوچولو
_حالت بهتر شد باهاش برو تو حیاط بازی کن
باصدای لرزون گفت
+ن... ن... ن.. نه اصلا من چرا دارم میخندم بگیرش
پاپی و گذاشت تو بغلم داشت بدنش میلرزید پاپی و گذاشتم زمین و با نگرانی لب زدم
_ات خوبی؟
+تنهام بزار خواهش میکنم (گریه و لرزون)
_ات
+برو شرکتت من که مهم نیستم
بلند شدم و از اتاقش رفتم بیرون پاپی و به اجوما سپردم و رفتم شرکت کلی کار ریخته بود سرم
(پایان ویو جیمین)
وقتی رفت شروع کردم به گریه کردن اجوما برام شام اورد نخوردم میخوردم بالا میاوردم انقدر گریه کردم که خوابم برد با نوازش های کسی بیدار شدم
_ببخشید نمیخواستم بیدارت کنم
+...
_چرا غذاتو نخوردی؟
+بزار برم
_چی؟
+بزار برم کار میکنم تمام اون پولا رو بهت میدم فقط بزار برم
_ات عصبانیم نکن
+هیچی نمیخوام غذا رو هم با خودت ببر
_اصلا نخور
وقتی رف حالم بد شد بلند شدم رفتم تو دستشویی حالم بهم خورد سرم گیج میرفت بی حال بودم از در دستشویی اومدم بیرون دیگه بیهوش شدم....
۱۰.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.