ات خوبی؟
_ات خوبی؟
+میزاشتی بمیرم
_داد زدم ات تا کی میخوای اینجوری ب..
+میخوام بمیرم قلبم کی وایمیسه که من بمیرم خستم ولم کنین تا بمیرم
به تخت سینم چنگ میزدم و جیغ و گریه میکردم
_محکم بغلش کردم و گفتم ات نکن (بغض)
+انقدر جیغ زدم که به سرفه افتادم دوباره خون سرفه کردم گلوم زخم شد انقدر جیغ زدم
_ات خواهش میکنم ات(گریه)
+دیگه تمومش کردم
از جیغ زدن زیاد دیگه جونی تو بدنم نداشتم براید استایل بغلم کرد و برد تو اتاق خودش گذاشت رو تخت خودش و پتو رو کشید روم و بدون هیچ حرفی رفت بیرون بعد از چند دقیقه چشمام رو هم رفت و خوابم برد چند دقیقه بد با صدای در اتاق بیدار شدم جیمین بود
بایه سینی غذایی که دستش بود اومد سمتم کمکم کرد بشینم غذا رو گرف دستش نز دیک دهنم اورد
_ات بخور وگرنه میکشمت بخور
+ب. ب. ب... باشه
از کیمباپ ی که تو دستش بود یه گاز خوردم خوشمزه بود ولی من میلم به غذا نمیرفت خودشم خورد و بهم لبخند بزرگی زد
و گفت
_خوش میگذره؟
+نمیخوام دیگه
_عه چرا ناراحت میشی حالا شوخی کردم
+با بغض خندیدم حتما شکستن دستمم شوخی بود
_غذا رو کوفت خودم و خودت کردی تو بخواب من کار دارم یکم بعد میخوابم
+...
_ات...
_ات... عه خوابیدی
خواب نبودم خودمو زده بودم به خواب از بالا پایین شدن تخت فهمیدم اومده رو تخت برام سوال شد اینکه گفت کار دارم شروع کرد با منی که انگار خوابیده بودم حرف بزنه
_کارم اینه بهت نگاه کنم و به خودم لعنت بفرستم که چرا اینکار و کردم دختر تو چرا انقدر قشنگی؟ چی داری که بقیه ندارن امیدوارم منو ببخشی
بعد از این حرفش منو کشید تو بغلش و یه بوسه رو پیشونیم زد
این بشر خیلی مودی بود یه بار پارم میکرد یه بار قوربون صدقم میرفت انقدر فکر کردم که از فکر زیاد خوابم برد
(صبح)
بیدار شدم دیدم تو بغلشم جیغ بنفش کشیدم که از هولم افتادم رو زمین
+جیغغغغغغغ
_وای وایی چیشده(شکه)
از دیدنش خندم گرف بلند خندیدم
_وای ات خواب بودم نمیگی سکته میکنم
+وای وای دارم از خنده میمیرم
داشتم میخندیدم که بالشت و پرت کرد سمتم حواسم نبود با دستم که اسیب دیده بالش محکم خورد بهش الکی گفتم
+اخ ای دستم جیمینننننن
به سمتن جهش کرد و گفت
_وای غلط کردم چیشد خوبی؟
دوباره شروع کردم به خندیدن
_چقدر وقتی میخندید قشنگ تر بود دختر خنگ
+جیمین کجایی
_همینجا بیا حداقل بریم صبحانه بخوریم
+میشه کمکم کنی بلند شم
_نه(سرد)
+به جهنم بلند شدم واستادم در و باز کردم رفتم بیرون رفتم دسشویی کارای لازم و انجام دادم و اومدم بیرون منم مثل خودش سرد رفتار میکنم میبینی اقای پارک جیمین
رفتم سر میز نشستم و شروع کردم به خوردن خیلی وقت بود اینجوری صبحانه بخورم نگاهش روم و حس میکردم اهمیت ندادم
+میزاشتی بمیرم
_داد زدم ات تا کی میخوای اینجوری ب..
+میخوام بمیرم قلبم کی وایمیسه که من بمیرم خستم ولم کنین تا بمیرم
به تخت سینم چنگ میزدم و جیغ و گریه میکردم
_محکم بغلش کردم و گفتم ات نکن (بغض)
+انقدر جیغ زدم که به سرفه افتادم دوباره خون سرفه کردم گلوم زخم شد انقدر جیغ زدم
_ات خواهش میکنم ات(گریه)
+دیگه تمومش کردم
از جیغ زدن زیاد دیگه جونی تو بدنم نداشتم براید استایل بغلم کرد و برد تو اتاق خودش گذاشت رو تخت خودش و پتو رو کشید روم و بدون هیچ حرفی رفت بیرون بعد از چند دقیقه چشمام رو هم رفت و خوابم برد چند دقیقه بد با صدای در اتاق بیدار شدم جیمین بود
بایه سینی غذایی که دستش بود اومد سمتم کمکم کرد بشینم غذا رو گرف دستش نز دیک دهنم اورد
_ات بخور وگرنه میکشمت بخور
+ب. ب. ب... باشه
از کیمباپ ی که تو دستش بود یه گاز خوردم خوشمزه بود ولی من میلم به غذا نمیرفت خودشم خورد و بهم لبخند بزرگی زد
و گفت
_خوش میگذره؟
+نمیخوام دیگه
_عه چرا ناراحت میشی حالا شوخی کردم
+با بغض خندیدم حتما شکستن دستمم شوخی بود
_غذا رو کوفت خودم و خودت کردی تو بخواب من کار دارم یکم بعد میخوابم
+...
_ات...
_ات... عه خوابیدی
خواب نبودم خودمو زده بودم به خواب از بالا پایین شدن تخت فهمیدم اومده رو تخت برام سوال شد اینکه گفت کار دارم شروع کرد با منی که انگار خوابیده بودم حرف بزنه
_کارم اینه بهت نگاه کنم و به خودم لعنت بفرستم که چرا اینکار و کردم دختر تو چرا انقدر قشنگی؟ چی داری که بقیه ندارن امیدوارم منو ببخشی
بعد از این حرفش منو کشید تو بغلش و یه بوسه رو پیشونیم زد
این بشر خیلی مودی بود یه بار پارم میکرد یه بار قوربون صدقم میرفت انقدر فکر کردم که از فکر زیاد خوابم برد
(صبح)
بیدار شدم دیدم تو بغلشم جیغ بنفش کشیدم که از هولم افتادم رو زمین
+جیغغغغغغغ
_وای وایی چیشده(شکه)
از دیدنش خندم گرف بلند خندیدم
_وای ات خواب بودم نمیگی سکته میکنم
+وای وای دارم از خنده میمیرم
داشتم میخندیدم که بالشت و پرت کرد سمتم حواسم نبود با دستم که اسیب دیده بالش محکم خورد بهش الکی گفتم
+اخ ای دستم جیمینننننن
به سمتن جهش کرد و گفت
_وای غلط کردم چیشد خوبی؟
دوباره شروع کردم به خندیدن
_چقدر وقتی میخندید قشنگ تر بود دختر خنگ
+جیمین کجایی
_همینجا بیا حداقل بریم صبحانه بخوریم
+میشه کمکم کنی بلند شم
_نه(سرد)
+به جهنم بلند شدم واستادم در و باز کردم رفتم بیرون رفتم دسشویی کارای لازم و انجام دادم و اومدم بیرون منم مثل خودش سرد رفتار میکنم میبینی اقای پارک جیمین
رفتم سر میز نشستم و شروع کردم به خوردن خیلی وقت بود اینجوری صبحانه بخورم نگاهش روم و حس میکردم اهمیت ندادم
۱۹.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.