رمان رویای من

رمان رویای من

فصل دوم

پارت ۶۱

دیانا: دستمامنو حالت قلب کردیم چسبوندیم به هم گرفتیم جلوی آب عکس گرفتیم

ارسلان: بیا بریم کافه

دیانا: اوکی
ارسلان: رفتیم یه کافه دیانا نسکافه می‌خورد منم هات چاکلت

دیانا: به منم میدی

ارسلان: نه

دیانا: عه باشه

ارسلان: شوخی کردم بیا

دیانا: مرسی

ارسلان: نشسته بودم رو نیم کت

دیانا: ای خدا بچه رو نگاه کن یه دخور بچه خیلی خوش گل بود داشت بازی میکرد که یهو بچه خورد زمین وای سریع رفتم سمتش بلندش کردم تو بغلم گرفتمش تو بغلم تکونش میدادم

ارسلان: رفتم پیش دیانا بچه همینجوری داشت گریه میکرد براش شکلک درمیوردم می‌خندید

دیانا: بعد چند دقیقه مامانش اومد بردتش برای منو ارسلان دست تکون داد ما هم بهش دست تکون دادیم

ارسلان: مامان شدن واقعا بهت میاد

بچه ها ۸ تا پارت گذاشتم حمایت کنید که پارت های خوبی در راه💫
دیدگاه ها (۱۴)

رمان رویای من فصل دوم پارت ۶۲دیانا: السلان جونم باز شروع کرد...

رمان رویای من فصل دوم پارت ۶۳دیانا: نمیدونم🤷‍♀️ارسلان:🤦‍♂️دی...

رمان رویای من فصل دوم پارت ۶۰دیانا: میگم میگی نهارسلان: اوکی...

رمان رویای من فصل دوم پارت ۵۹دیانا: آرزو تو کی میای ایران آر...

رمان بغلی من پارت ۴۹دیانا: با خجالت سلام دادم یاشار: من برم ...

رمان بغلی من پارت ۶۲ارسلان: رفتم به یکی از کافه های نزدیک شر...

رمان بغلی منپارت ۱۲۹و۱۳۰ ارسلان: یه لحظه احساس کردم قلبم نمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط