ماشین زمان ...
ماشین زمان ...
پارت شونزده
عکس همراه با آهنگ است!
__________
ویو ا.ت
تو اتاق نشسته بود ...واقعا میخواست اون دختره هانا رو به عنوان ملکه بیاره؟!...هه ...اگر جین سریعتر به هوش بیاد میتونه کلی اطلاعات بده ....در مورد جیهوپ و هانا ....هیعیی...ببینم نکنه....واییی آرههه ...
سریع از جاش بلند شد و بیرون رفت
ات:جونگکوک....
&بانوی چوی:افسر جئون نیستند بانوی من ...
ات:کجاست؟!
&فکر کنم پیش محافظ کیم سوکجین باشند ....
ا.ت شروع به دویدن کرد
&بانوی مننن(داد)...خدایا این چرا اینجوری شده ....
تا اقامتگاه جین شروع به دویدن کرد تا اینکه بالاخره رسید ...نفس عمیقی کشید وارد اتاق شد ...جونگکوک با دیدن ا.ت بلند شد
@ب،بانوی من چیزی شده؟؟
ات:هوففف....همه برید بیرون ...جونگکوک تو بمون ...بعد از احترام گذاشتن همه بیرون رفتند
@خب چیشده؟!
ات:ببین ... ما در مورد هانا اطلاعی نداریم فعلا...به جز اینکه اون قبلا کشته شده بوده ولی الان داره وارد قصر میشه
...گفتند هانا مرده پس این کیم هانا کیه؟!...اون ها باید هانا رو از سر راه برمیداشتند نه اینکه بیان هانا رو به ظاهر بکشند پس یعنی این هانا ...
@هانا واقعی نیست !
ات:دقیقا...البته ما نمیتوانیم انقدر دقیق بگیم این هانا اون هانا نیست چون ما هیچی نمیدونیم
@باید وایستیم سوکجین هیونگ بیدار بشه ...
ات:دکتر چی گفت ؟!
@دکتر؟!
ات:ها....آها طبیب آره طبیب....
@گفت ضربه های مداوم و محکم باعث این اتفاق شده و خب ....خیلی زود به هوش میاد چون اونقدر هم زخم ها عمیق نبوده فقط تعدادش بیشتر بوده ...
ات: هومم...
ویو یونگی
∆عالیجناب ....بانوی جانگ هنوز تو قصر هستند و از اقامتگاه خودشون تا اقامتگاه محافظ کیم ...در حال دویدن بودن ...
_خدایا...این دختر هنوز نفهمیده چجوری باید تو قصر راه بره ...
_ببین ... از این به بعد حتی اگر بیرون هم رفت برو دنبالش فهمیدی؟!
∆چشم
ندیم هان وارد اتاق شد
£ع،عالیجناب ...
_چیشده؟!
£ملکه مادر ...
_ملکه مادر چی؟؟....جون بکن مادرم چیشدهه؟!(داد)
£ملکه مادر وقتی ب،بهشون خبر دادن که شما قراره با کیم هانا ازدواج کنید حالشون بد شد و بیهوش شدند
_چ،چی؟!...
یونگی از جاش بلند شد و سریع سمت اقامتگاه ملکه مادر رفت که....
نظر یادت نره رفیق !
#bts#army#BTS#ARMY#BANGYAN#fake#YOONGI#SUGA
پارت شونزده
عکس همراه با آهنگ است!
__________
ویو ا.ت
تو اتاق نشسته بود ...واقعا میخواست اون دختره هانا رو به عنوان ملکه بیاره؟!...هه ...اگر جین سریعتر به هوش بیاد میتونه کلی اطلاعات بده ....در مورد جیهوپ و هانا ....هیعیی...ببینم نکنه....واییی آرههه ...
سریع از جاش بلند شد و بیرون رفت
ات:جونگکوک....
&بانوی چوی:افسر جئون نیستند بانوی من ...
ات:کجاست؟!
&فکر کنم پیش محافظ کیم سوکجین باشند ....
ا.ت شروع به دویدن کرد
&بانوی مننن(داد)...خدایا این چرا اینجوری شده ....
تا اقامتگاه جین شروع به دویدن کرد تا اینکه بالاخره رسید ...نفس عمیقی کشید وارد اتاق شد ...جونگکوک با دیدن ا.ت بلند شد
@ب،بانوی من چیزی شده؟؟
ات:هوففف....همه برید بیرون ...جونگکوک تو بمون ...بعد از احترام گذاشتن همه بیرون رفتند
@خب چیشده؟!
ات:ببین ... ما در مورد هانا اطلاعی نداریم فعلا...به جز اینکه اون قبلا کشته شده بوده ولی الان داره وارد قصر میشه
...گفتند هانا مرده پس این کیم هانا کیه؟!...اون ها باید هانا رو از سر راه برمیداشتند نه اینکه بیان هانا رو به ظاهر بکشند پس یعنی این هانا ...
@هانا واقعی نیست !
ات:دقیقا...البته ما نمیتوانیم انقدر دقیق بگیم این هانا اون هانا نیست چون ما هیچی نمیدونیم
@باید وایستیم سوکجین هیونگ بیدار بشه ...
ات:دکتر چی گفت ؟!
@دکتر؟!
ات:ها....آها طبیب آره طبیب....
@گفت ضربه های مداوم و محکم باعث این اتفاق شده و خب ....خیلی زود به هوش میاد چون اونقدر هم زخم ها عمیق نبوده فقط تعدادش بیشتر بوده ...
ات: هومم...
ویو یونگی
∆عالیجناب ....بانوی جانگ هنوز تو قصر هستند و از اقامتگاه خودشون تا اقامتگاه محافظ کیم ...در حال دویدن بودن ...
_خدایا...این دختر هنوز نفهمیده چجوری باید تو قصر راه بره ...
_ببین ... از این به بعد حتی اگر بیرون هم رفت برو دنبالش فهمیدی؟!
∆چشم
ندیم هان وارد اتاق شد
£ع،عالیجناب ...
_چیشده؟!
£ملکه مادر ...
_ملکه مادر چی؟؟....جون بکن مادرم چیشدهه؟!(داد)
£ملکه مادر وقتی ب،بهشون خبر دادن که شما قراره با کیم هانا ازدواج کنید حالشون بد شد و بیهوش شدند
_چ،چی؟!...
یونگی از جاش بلند شد و سریع سمت اقامتگاه ملکه مادر رفت که....
نظر یادت نره رفیق !
#bts#army#BTS#ARMY#BANGYAN#fake#YOONGI#SUGA
۲۷.۵k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.