my mafia lover p2
و سیاهی مطلق
(ویو تهیونگ)
این برده جدیده که جونگکوک برام آوردش خیلی بازی گوشه و رو مخمه منم باید تنبیه ش میکردم ولی دلم نمیخواست بزنمش چون خیلی خوشگل بود زیر خواب خوبیه هه .... به آجوما گفتم بیاد کاراشو بکنه چون حوصله شو نداشتم رفتم توی اتاقم دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم گوشیم زنگ میخوره
تهیونگ: ها باز چته
جونگکوک:یاااا مثلا رفیقتم
تهیونگ:میخواستی نباشی . کارتو بگو
جونگکوک: بی تر ادب (فحشی که همیشه استفاده میکنم🤣) هیونگ الان باید بیای یه قرار ملاقات با هینوسوک داری
تهیونگ:چرا از قبل بهم نگفتی
جونگکوک:آخه هیونگ الان گفت
تهیونگ: مهم نیست خودمو میرسونم
بوقققق
لباسامو سریع عوض کردم و موهامو خشک کردم و رفتم طبقه ی پایین به آجوما هم تاکید کردم که به اون دختر بگه کار اشتباهی نکنه و غذا بخوره و بخوابه تا من بیام و بعداون از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم و به سمت محل مورد نظرم حرکت کردم
(ویو تهیونگ)
این برده جدیده که جونگکوک برام آوردش خیلی بازی گوشه و رو مخمه منم باید تنبیه ش میکردم ولی دلم نمیخواست بزنمش چون خیلی خوشگل بود زیر خواب خوبیه هه .... به آجوما گفتم بیاد کاراشو بکنه چون حوصله شو نداشتم رفتم توی اتاقم دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم گوشیم زنگ میخوره
تهیونگ: ها باز چته
جونگکوک:یاااا مثلا رفیقتم
تهیونگ:میخواستی نباشی . کارتو بگو
جونگکوک: بی تر ادب (فحشی که همیشه استفاده میکنم🤣) هیونگ الان باید بیای یه قرار ملاقات با هینوسوک داری
تهیونگ:چرا از قبل بهم نگفتی
جونگکوک:آخه هیونگ الان گفت
تهیونگ: مهم نیست خودمو میرسونم
بوقققق
لباسامو سریع عوض کردم و موهامو خشک کردم و رفتم طبقه ی پایین به آجوما هم تاکید کردم که به اون دختر بگه کار اشتباهی نکنه و غذا بخوره و بخوابه تا من بیام و بعداون از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم و به سمت محل مورد نظرم حرکت کردم
۳.۷k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.