پارت ۶۴ زندگی جونگمه
پارت ۶۴ زندگی جونگمه
کوک صبح پاشد از اوتاق اومد بیرون دید جونگمه و تهیونگ صورتشون روبه همِ و سرشون رو کاناپه ست و خوابیدن
جونگمه بیدار شد به کوک گفت:بیدار شدی🥱
چشای جونگمه چون دیشب گریه کرده بود پف کرده بود
کوک اومد پیش جونگمه نشست و گفت:گریه کردی🤔
جونگمه:نه
تهیونگ از خواب پاشد
کوک به تهیونگ گفت:جونگمه گریه کرده؟
تهیونگ:آره
کوک:جونگمه چرا دروغ میگی😤
تهیونگ:کوک!
کوک:ها
تهیونگ:خفه شو
کوک: چرا😐
تهیونگ:میدونی جونگمه چرا داشت گریه میکرد
کوک :نه
تهیونگ دیشب صدای جونگمه رو ضبط کرده بود
جونگمه پاشد رفت سرویس بهداشتی
تهیونگ هندزفری رو در آورد گذاشت تو گوش کوک و خودش ؛صدای ضبط شده جونگمه رو گذاشت
کوک خیلی ناراحت شد
جونگمه تا از سرویس اومد بیرون کوک رفت بغلش کرد
جونگمه باحالت این چشه به تهیونگ نگاه
تهیونگ خندید😂
کوک به جونگمه نگاه کرد و گفت:مگه نگفتم تو بغل خودم گریه کن چرا رفتی تو بغل تهیونگ گریه کردی🙁
جونگمه:تهیونگ هروقت تو نیستی هست🙂
کوک:پس برو با همون قرار بزار😕؛کوک این رو گفت و رفت
جونگمه:تهیونگ شی چرا بهش گفتی😫
تهیونگ با حالت بیا اینجا به جونگمه دستش رو تکون داد
جونگمه رفت ؛تهیونگ تو گوشش گفت بیا وانمود کنیم باهم قرار میزاریم خودش پشیمون میشه
جونگمه خندید با علامت👍گفت باشه
تهیونگ رفت کوک رو واسه صبحونه صدا کرد
سر میز بودن تهیونگ لقمه میزاشت دهن جونگمه جونگمه هم لقمه میزاشت دهن تهیونگ
کوک:چیکار میکنید🤨
جونگمه یدونه از گونه تهیونگ بوس کرد و گفت:خودت گفتی با تهیونگ قرار بزارم ؛تهیونگ گفت:ما هم به حرفت گوش کردیم
تهیونگ از صورت جونگمه گرفت و یدونه از لبش بوس کرد کوک با دهن باز همینجوری 😳مونده بود
پاشد دستش رو کوبید رو میز و داد زد:شما خیلی بیجا کردید ؛و رفت
کوک صبح پاشد از اوتاق اومد بیرون دید جونگمه و تهیونگ صورتشون روبه همِ و سرشون رو کاناپه ست و خوابیدن
جونگمه بیدار شد به کوک گفت:بیدار شدی🥱
چشای جونگمه چون دیشب گریه کرده بود پف کرده بود
کوک اومد پیش جونگمه نشست و گفت:گریه کردی🤔
جونگمه:نه
تهیونگ از خواب پاشد
کوک به تهیونگ گفت:جونگمه گریه کرده؟
تهیونگ:آره
کوک:جونگمه چرا دروغ میگی😤
تهیونگ:کوک!
کوک:ها
تهیونگ:خفه شو
کوک: چرا😐
تهیونگ:میدونی جونگمه چرا داشت گریه میکرد
کوک :نه
تهیونگ دیشب صدای جونگمه رو ضبط کرده بود
جونگمه پاشد رفت سرویس بهداشتی
تهیونگ هندزفری رو در آورد گذاشت تو گوش کوک و خودش ؛صدای ضبط شده جونگمه رو گذاشت
کوک خیلی ناراحت شد
جونگمه تا از سرویس اومد بیرون کوک رفت بغلش کرد
جونگمه باحالت این چشه به تهیونگ نگاه
تهیونگ خندید😂
کوک به جونگمه نگاه کرد و گفت:مگه نگفتم تو بغل خودم گریه کن چرا رفتی تو بغل تهیونگ گریه کردی🙁
جونگمه:تهیونگ هروقت تو نیستی هست🙂
کوک:پس برو با همون قرار بزار😕؛کوک این رو گفت و رفت
جونگمه:تهیونگ شی چرا بهش گفتی😫
تهیونگ با حالت بیا اینجا به جونگمه دستش رو تکون داد
جونگمه رفت ؛تهیونگ تو گوشش گفت بیا وانمود کنیم باهم قرار میزاریم خودش پشیمون میشه
جونگمه خندید با علامت👍گفت باشه
تهیونگ رفت کوک رو واسه صبحونه صدا کرد
سر میز بودن تهیونگ لقمه میزاشت دهن جونگمه جونگمه هم لقمه میزاشت دهن تهیونگ
کوک:چیکار میکنید🤨
جونگمه یدونه از گونه تهیونگ بوس کرد و گفت:خودت گفتی با تهیونگ قرار بزارم ؛تهیونگ گفت:ما هم به حرفت گوش کردیم
تهیونگ از صورت جونگمه گرفت و یدونه از لبش بوس کرد کوک با دهن باز همینجوری 😳مونده بود
پاشد دستش رو کوبید رو میز و داد زد:شما خیلی بیجا کردید ؛و رفت
۲۸.۳k
۱۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.