رمان ملک قلبم

رمان ملک قلبم

پارت ۸۵

دیانا، بفرمایید من برم دخترمو بزارم میام خدمتتون

ارسلان، چقدر دلم برای این خونه تنگ شده بود هی لیلا عوضی منو از زن و بچم دور کرد موندم چطوری دوباره دل دیانا رو به دست بیارم

دیانا، رفتم ارغوان و خوابوندم رو تخت اومدم لباسمو عوض کردم

ارسلان، بعد چند دقیقه اومد

دیانا، رفتم براش شربت اوردم بفرمایید

ارسلان، دستتون درد نکنه

دیانا، خواهش میکنم

ارسلان، داشتم شربت میخوردم که نگاهم افتاد یه دوجا یکی بغل مبل که خورده شیشه بود با یه عکس و یه عکسی که پاره شده بود یکی روی دیوار که عکس من بود بغلش یه عکس دیگه که منو دیانا همو بعل کرده بودیم ببخشید

دیانا، بله

ارسلان، ایشون بودن اشاره به عکس خودمو خودم

دیانا، بله

ارسلان، چرا عکساش هنوز دارید

دیانا، چون هنوزم دوسش دارم

ارسلان، فکر می‌کنید اونم دوستون داره

دیانا، من همچین فکری نمیکنم چون اگه دوسم داشت میموند

ارسلان، هی نمیدونی که دوست دارم

دیانا،اون الان پیش یکی دیگس

ارسلان، خورده شیشه هاو عکس هایی که کنار اون مبل هست هم بخاطر همسرتون هست

دیانا، آره

ارسلان، اگه الان برگرده چیکار میکنید اگه هنوزم دوست داشته باشه

دیانا، همچین جیزی محاله

ارسلان، اگه برگرده نظرت چیه

دیانا، نمیدونم شاید یه فرصت بهش بدم

ارسلان،یه قدم نزدیک شدم
دیدگاه ها (۴۲)

رمان ملک قلبم پارت ۸۶دیانا، شما خسته اید بفرمایید استراحت کن...

رمان ملک قلبم پارت ۸۷ارسلان، لهی بدیدش به من ببینم میتونم ای...

رمان ملک قلبم پارت ۸۴ارسلان، داشتم میرفتم سمت خونش البته خون...

رمان ملک قلبم پارت ۸۳ارسلان،با این سنتون بچه دارید دیانا،من ...

فیک جیمین تک پارتی

پارت ۶تق تق تق(مثلا صدای دره)نامی. کیه(سرد)منم بابا میشم بیا...

part ¹³ویو ا.تموقعیت قشنگی بودالبته اگه توی این وضعیت نبودما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط