رمان ملک قلبم

رمان ملک قلبم

پارت ۸۶

دیانا، شما خسته اید بفرمایید استراحت کنید

ارسلان، ممنون اینجا راحتم

دیانا، نه زشته

ارسلان، مشکلی نیست فقط برای من یه بالشت بیارید

دیانا، بله حتما رفتم بالشت اوردم بفرمایید

ارسلان، مرسی سرو گذاشتم رو بالشت تو فکر خودمو دیانا خوابم برد

دیانا، عه این با ماسک خوابید ولش کن

.. نیم ساعت بعد ..

ارغوان ،گریه جیغ

دیانا، ای وای بغلش کردم بهش شیر دادم باز ساعت نشد همش گریه میکردن پوشکشم تمیز بود

ارسلان، با صدای گریه بچه بیدار شدم دیدم ارغوان داره گریه میکنه از گریه قرمز شده رفتم پیش دیانا

دیانا، حضور یکی رو پیشم حساس کردم ترسیدم و بغلم رو نگاه کردم عه

ارسلان، چرا ترسیدی این بچه چرا قرمز شده الهی

دیانا، آروم نمیشه
دیدگاه ها (۵)

رمان ملک قلبم پارت ۸۷ارسلان، لهی بدیدش به من ببینم میتونم ای...

رمان ملک قلبم پارت ۸۸دیانا، دلم برای لباش تنگ شده بود یک سال...

رمان ملک قلبم پارت ۸۵دیانا، بفرمایید من برم دخترمو بزارم میا...

رمان ملک قلبم پارت ۸۴ارسلان، داشتم میرفتم سمت خونش البته خون...

رمان لجبازی پارت: 28

رمان بغلی من پارت ۱۰۱و۱۰۲و۱۰۳ارسلان: دیانا دیانا: بله جایی و...

رمان بغلی من پارت ۶۸ارسلان: جواب پیامشو دادم میخوای بری خون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط