ادامه ویو ات
ادامه ویو ات
پشت سرمو نگا کردم دیدم ماشین تهیونگ جلوی دره در زدم یه... .
در زدم یه دختر در رو باز کرد تهیونگ از اونور گفت
ته: سوا بیبی کیه ؟
(سوا دوست دختر ته)
سوا: یه دختر
ته: اها بگو بیاد خونه
سوا در رو باز کرد رفتم خونه
دیدم تهیونگ داره میز رو میچینه
سوا : ددی این دختر کیه
ته: این دختر زن الکی منه
سوا: من میرم
ته: کجا
سوا: من میرم تا تو با زنت خوش باشی
تهیونگ میره دنبال سوا
سوا میخواست در رو باز کنه بره که تهیونگ نمیزاره و اونو میبوسه
سوا : ولم کن
ته: خودت میدونی که من فقط تو رو دوست دارم اوهوم حالا بیا صبحونه بخوریم
سوا:باشه ددی
ته:افرین بیبی خوشگلم( بوسش میکنه)
ات تمام این مدت داشت فقط نگاشون میکرد
رفتن صبحونه خوردن سوا رفت
ته: ات پاشو بریم
ات: ب..باشه
تهیونگ و ات رفتن سمت عمارت
جینا : سلام خوشگلا
ته: جینا اصلا حوصلتو ندارم
ات به جینا سلام داد
رفتن توی اتاق
تهیونگ یه خط کش برداشت و روبه ات کرد و
گفت
ته: دستتو بیار جلو
ات توی شوک بود دستشو اورد جلو و
تهیونگ با خط کش دستشو زد
ات: آیییی..هقـ چرا میزنی؟
ته: بهت گفته بودم باهاشون حرف نزن
ته: لطفا کاری نکن که بزنمت
ته دست ات رو پانسمان کرد
خدمتکار : اقا پدرتون میگن که با خانم بیاید شرکت
ته: باشه
ته و ات رفتن شرکت
بابای.ت: سلام پسرم سلام عروس گلم
ته : سلام
بابای ت : ات بابا و مامانت به تو حرف زدن یاد ندادن
ته: بابا (با حرص )
بابا.ت: خب ته این کاغذ ها رو ببر توی دفترت و امضا شون کن
پرش زمان
کاری های ته تموم شده بود
ته با ات رفت رستوران
ته: چی میخوری ؟
ات: هیچی فقط بریم خونه
ته: چرا
ات: حالم بده فقط بریم خونه
ته: اوکی
ات: ممنون
ته و ات رفتن خونه کنار جنگل
ات تا رسید خونه رفت دستشویی و بالا اورد
ته: حالت خوبه
ات: ارا خوبم
رفت اتاقش
ته زنگ زد تا دکتر بیاد
دکتر: بیمار کجاست
ته: داخل اون اتاق
پرش بعد از معاینه
دکتر: خانم خوبه فقط مسموم شده بود این قرص ها رو بخوره خوب میشه ـ
ته: ممنون
ات: چی گفت
ته: هیچی فقط مسموم شده بودی
ات: اها
ته: گفت این قرص ها رو باید بخوری
ات: نیاز نیست ممنون
ته دست ات رو میگیره و میگه : ازت نپرسیدم میخوری یا نه باید بخوری
ات : د..دستمو ول کن روانی
ته دستشو محکم تر گرفت و گفت : نباید فحش بدی
ات: آیییی ب..بخشید ...فقط ولم کن هق
ته دست ات رو ول کرد جالی دستاش روی دست ات مونده بود
ته رفت بیرون تا خرتو پرت بخره
ویو ات
صبح دستمو با خط کش خونی کرد الانم جای زخمامو داره فشار میده پسره ی روانی
هق .....
ته در رو باز کرد صدای گریه شنید
ته : از گریه کردن بدم میاد پس گریه نکن
ات: باشه
««ادامش توی کامنت »»
پشت سرمو نگا کردم دیدم ماشین تهیونگ جلوی دره در زدم یه... .
در زدم یه دختر در رو باز کرد تهیونگ از اونور گفت
ته: سوا بیبی کیه ؟
(سوا دوست دختر ته)
سوا: یه دختر
ته: اها بگو بیاد خونه
سوا در رو باز کرد رفتم خونه
دیدم تهیونگ داره میز رو میچینه
سوا : ددی این دختر کیه
ته: این دختر زن الکی منه
سوا: من میرم
ته: کجا
سوا: من میرم تا تو با زنت خوش باشی
تهیونگ میره دنبال سوا
سوا میخواست در رو باز کنه بره که تهیونگ نمیزاره و اونو میبوسه
سوا : ولم کن
ته: خودت میدونی که من فقط تو رو دوست دارم اوهوم حالا بیا صبحونه بخوریم
سوا:باشه ددی
ته:افرین بیبی خوشگلم( بوسش میکنه)
ات تمام این مدت داشت فقط نگاشون میکرد
رفتن صبحونه خوردن سوا رفت
ته: ات پاشو بریم
ات: ب..باشه
تهیونگ و ات رفتن سمت عمارت
جینا : سلام خوشگلا
ته: جینا اصلا حوصلتو ندارم
ات به جینا سلام داد
رفتن توی اتاق
تهیونگ یه خط کش برداشت و روبه ات کرد و
گفت
ته: دستتو بیار جلو
ات توی شوک بود دستشو اورد جلو و
تهیونگ با خط کش دستشو زد
ات: آیییی..هقـ چرا میزنی؟
ته: بهت گفته بودم باهاشون حرف نزن
ته: لطفا کاری نکن که بزنمت
ته دست ات رو پانسمان کرد
خدمتکار : اقا پدرتون میگن که با خانم بیاید شرکت
ته: باشه
ته و ات رفتن شرکت
بابای.ت: سلام پسرم سلام عروس گلم
ته : سلام
بابای ت : ات بابا و مامانت به تو حرف زدن یاد ندادن
ته: بابا (با حرص )
بابا.ت: خب ته این کاغذ ها رو ببر توی دفترت و امضا شون کن
پرش زمان
کاری های ته تموم شده بود
ته با ات رفت رستوران
ته: چی میخوری ؟
ات: هیچی فقط بریم خونه
ته: چرا
ات: حالم بده فقط بریم خونه
ته: اوکی
ات: ممنون
ته و ات رفتن خونه کنار جنگل
ات تا رسید خونه رفت دستشویی و بالا اورد
ته: حالت خوبه
ات: ارا خوبم
رفت اتاقش
ته زنگ زد تا دکتر بیاد
دکتر: بیمار کجاست
ته: داخل اون اتاق
پرش بعد از معاینه
دکتر: خانم خوبه فقط مسموم شده بود این قرص ها رو بخوره خوب میشه ـ
ته: ممنون
ات: چی گفت
ته: هیچی فقط مسموم شده بودی
ات: اها
ته: گفت این قرص ها رو باید بخوری
ات: نیاز نیست ممنون
ته دست ات رو میگیره و میگه : ازت نپرسیدم میخوری یا نه باید بخوری
ات : د..دستمو ول کن روانی
ته دستشو محکم تر گرفت و گفت : نباید فحش بدی
ات: آیییی ب..بخشید ...فقط ولم کن هق
ته دست ات رو ول کرد جالی دستاش روی دست ات مونده بود
ته رفت بیرون تا خرتو پرت بخره
ویو ات
صبح دستمو با خط کش خونی کرد الانم جای زخمامو داره فشار میده پسره ی روانی
هق .....
ته در رو باز کرد صدای گریه شنید
ته : از گریه کردن بدم میاد پس گریه نکن
ات: باشه
««ادامش توی کامنت »»
۲۷.۶k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.