تهیونگ اوففییی میکشه میگه اخه سه نفر مشکل رانندگی ....
تهیونگ اوففییی میکشه میگه اخه سه نفر مشکل رانندگی ....
این غیر ممکنه
پلیس: ما بازم دوربینا رو....
پلیس ۲: رئیس پیدا کردیم
تهیونگ رفت پیش رون پلیس 2
ته: کیه
پلیس 1 با پلیس 2 نگاهی به هم میندازن
ته:کیه....میشناسید
پلیس: اقای کیم این یه شخص مریضه...یعنی از نظر عقلی یکم..مشکل داره....ما حدس میزدیم که این شخص باشه
ته:یعنی چی....همینطوری یه شخص مریض ماشین میرونه
بعد میزنه به ماشین همسرم
پلیس ۲ : چند تا سابقه داشته ولی
ته: ولی چی
پلیس 2 : چون بیماره امکان نداره مجازات کلی بشه
ته: یعنی چی
پلیس: ما بازم تلاشمونو میکنم
تهیونگ رفت بیرون و رفت بیمارستان
ات نیمه خواب بود
تهیونگ اروم در اتاقو باز میکنه و میره داخل
ات: تهیونگ
ته: بله
ات: من..من میخوام از هم جدا شیم
ته: چی😕😟
ات: میدونم عشقی که بین ما بود خیلی عمیق بود ولی
ته: ```بود```....هی ات م.منظورت چیه ؟
ات: من متاسفم
تهیونگ یکم رفت جلو تا اینکه صدایی شبیه به جکه میشنید
ته: ا.ات
ات رو برگردوند دید که ات به چاقو توی شکمش زده
ته: ا.ا....اتت....ات نه نه نه بلند شو
دکمه اضطراری رو زد دکتر و پرستارا اومدن
ته: چ.چاقو....چاقو توی شکمشههه
پرستار: اقای کیم لطفا برید عقب
تهیونگ توی شک بود
دکتر و پرستارا ات رو بردن اتاق عمل و دکی اومد
گفت اقای کیم خانوم ات خیلی بهشون شک وارد شده
حین عمل متوجه شدیم این چاقو رو با شک وارد شکمش کرده
ته: ح..حالش چطوره؟
این غیر ممکنه
پلیس: ما بازم دوربینا رو....
پلیس ۲: رئیس پیدا کردیم
تهیونگ رفت پیش رون پلیس 2
ته: کیه
پلیس 1 با پلیس 2 نگاهی به هم میندازن
ته:کیه....میشناسید
پلیس: اقای کیم این یه شخص مریضه...یعنی از نظر عقلی یکم..مشکل داره....ما حدس میزدیم که این شخص باشه
ته:یعنی چی....همینطوری یه شخص مریض ماشین میرونه
بعد میزنه به ماشین همسرم
پلیس ۲ : چند تا سابقه داشته ولی
ته: ولی چی
پلیس 2 : چون بیماره امکان نداره مجازات کلی بشه
ته: یعنی چی
پلیس: ما بازم تلاشمونو میکنم
تهیونگ رفت بیرون و رفت بیمارستان
ات نیمه خواب بود
تهیونگ اروم در اتاقو باز میکنه و میره داخل
ات: تهیونگ
ته: بله
ات: من..من میخوام از هم جدا شیم
ته: چی😕😟
ات: میدونم عشقی که بین ما بود خیلی عمیق بود ولی
ته: ```بود```....هی ات م.منظورت چیه ؟
ات: من متاسفم
تهیونگ یکم رفت جلو تا اینکه صدایی شبیه به جکه میشنید
ته: ا.ات
ات رو برگردوند دید که ات به چاقو توی شکمش زده
ته: ا.ا....اتت....ات نه نه نه بلند شو
دکمه اضطراری رو زد دکتر و پرستارا اومدن
ته: چ.چاقو....چاقو توی شکمشههه
پرستار: اقای کیم لطفا برید عقب
تهیونگ توی شک بود
دکتر و پرستارا ات رو بردن اتاق عمل و دکی اومد
گفت اقای کیم خانوم ات خیلی بهشون شک وارد شده
حین عمل متوجه شدیم این چاقو رو با شک وارد شکمش کرده
ته: ح..حالش چطوره؟
۲۴۰
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.