ات اروم میگه:بیا برو دیگه
ات اروم میگه:بیا برو دیگه
بوققققق
ویو ات
داشتم از آینه به ماشین پشتی نگا میکردم
یه ماشین از جلو و یه ماشین از بغل به ماشین ما زدن و بعدش در رفتم
خلاصه
دکتر ات رو بردن اتاق عمل و عمل موفقیت امیز بود
بعد عمل تولن حرف زدن نداشتم چشمامو باز کردم یه پرستار بالا سرم دیدم
فقط پلک میزدم
پرستا:خانم حالتون خوبه میتونید صدامو بشنوید و
از و خواست دست و پام و ... رو حرکت بدم
دکتر: حالتون بهتر دو روز دیگه مرخص میشین
یکم ارامبخش بهم زدم
صبح فردا
تهیونگ از سربازی مرخصی گرفته بود اومد پیشم
چشمامو باز کردم و تهیونگ رو دیدم
ته: ات..هق حالت خوبه؟
ات: نهه...یون..تان کجا..ست؟
تهیونگ اشک از چشماش میریزه و نمیتونه به ات بگه که یونتان مرده
تهیونگ: یکم هق استراحت کن
تهیونگ بلند شد رفت بیرون
دکتر: اتاق کیم تهیونگ
ت: بله
دکی:میشه حرف بزنیم
ت:بله
دکی: خانم ات سه تا شکستگی داره دو تا پا و یه دست چپ
و اینکه ممکنه بعدا دوباره پای چپش نیاز به عمل داشته باشه
ت:کی مرخص میشه
دکی: برای امنیت بیشتر 2 هفته باید بمونن
بوققققق
ویو ات
داشتم از آینه به ماشین پشتی نگا میکردم
یه ماشین از جلو و یه ماشین از بغل به ماشین ما زدن و بعدش در رفتم
خلاصه
دکتر ات رو بردن اتاق عمل و عمل موفقیت امیز بود
بعد عمل تولن حرف زدن نداشتم چشمامو باز کردم یه پرستار بالا سرم دیدم
فقط پلک میزدم
پرستا:خانم حالتون خوبه میتونید صدامو بشنوید و
از و خواست دست و پام و ... رو حرکت بدم
دکتر: حالتون بهتر دو روز دیگه مرخص میشین
یکم ارامبخش بهم زدم
صبح فردا
تهیونگ از سربازی مرخصی گرفته بود اومد پیشم
چشمامو باز کردم و تهیونگ رو دیدم
ته: ات..هق حالت خوبه؟
ات: نهه...یون..تان کجا..ست؟
تهیونگ اشک از چشماش میریزه و نمیتونه به ات بگه که یونتان مرده
تهیونگ: یکم هق استراحت کن
تهیونگ بلند شد رفت بیرون
دکتر: اتاق کیم تهیونگ
ت: بله
دکی:میشه حرف بزنیم
ت:بله
دکی: خانم ات سه تا شکستگی داره دو تا پا و یه دست چپ
و اینکه ممکنه بعدا دوباره پای چپش نیاز به عمل داشته باشه
ت:کی مرخص میشه
دکی: برای امنیت بیشتر 2 هفته باید بمونن
۳۳۱
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.