فیک: گودال
فیک: گودال
part³⁵
تهیونگ: ا.ت معرفی نمیکنی؟
" چرا که نه "a.t
نزدیک یونسوک شد
دستش روی شونش قرار داد
" معرفی میکنم ، جونگ یونسوک ، بهترین رفیق من ، از دبیرستان تا الان باهام دوستیم "a.t
" یونسوک ، ایشون کیم تهیونگ هستم برادر بنده البته ازش خبر داشتی ، ایشون جئون جونگکوکه که اونم دیدی ، و ایشون پارک جیمین و ایشون هم کیم سوکجین ولی جین میگیم "a.t
تعظیم کوتاهی کرد
یونسوک: از آشنایی باهاتون خوشبختم
جین: ما بیشتر
جیمین: ما هم همینطور
جئون روشو به طرف آشپزخانه کرد
" اگه اشنایتون تموم شد بیاید یه چیزی بخوریم "jk
جین: بفرماید بیاید باهامون غدا بخوریم
" باش ، بیا یونسوک "a.t
دورمیز نشسته بودن
غدا میخوردن و با حرف هاشون همدیگه میخندوندن
_اتاق ا.ت_
روی نشسته بودن و با هم دیگه حرف میزدن
یونسوک: آدمای خوبی اَن
" کیا؟ "a.t
یونسوک: پسرا ، خیلی خوب و شوختبن ، جذاب هستن
" اره واقعا آدمای خوبی اَن ولی خیلی خلن خخخخ "a.t
یونسوک: راستی داداشت همیشه اینطوریه؟
" چجوری؟ "a.t
یونسوک: آدم جدی بنظر میرسه
" با کسایی که نمیشناسه اینطوریه بگرنه خیلی مهربونه "a.t
یونسوک: نمیدونم ، بیخال بیا از خودتت بگو
"از خودم! خخخ چی بگم آخه همه چیو میدونی خخخ "a.t
یونسوک: اسکل منظورم اون نیست که امشب چی میخوای بپوشی
" لباس معمولی "a.t
یونسوک: لباس معمولی(ادای ا.ت در میاره)
یونسوک: بلند شو ببینم توی کمد چی داری امشب بپوشی
" بیخال یونسوک لباس معمولی میپوشم "a.t
یونسوک: نمیشه باید خوشگل باشی
" من همیشه خوشگلم "a.t
یونسوک: معلومه
" بیشور "a.t
(بلند میشه با پا میزنه به باشن یونسوک)
part³⁵
تهیونگ: ا.ت معرفی نمیکنی؟
" چرا که نه "a.t
نزدیک یونسوک شد
دستش روی شونش قرار داد
" معرفی میکنم ، جونگ یونسوک ، بهترین رفیق من ، از دبیرستان تا الان باهام دوستیم "a.t
" یونسوک ، ایشون کیم تهیونگ هستم برادر بنده البته ازش خبر داشتی ، ایشون جئون جونگکوکه که اونم دیدی ، و ایشون پارک جیمین و ایشون هم کیم سوکجین ولی جین میگیم "a.t
تعظیم کوتاهی کرد
یونسوک: از آشنایی باهاتون خوشبختم
جین: ما بیشتر
جیمین: ما هم همینطور
جئون روشو به طرف آشپزخانه کرد
" اگه اشنایتون تموم شد بیاید یه چیزی بخوریم "jk
جین: بفرماید بیاید باهامون غدا بخوریم
" باش ، بیا یونسوک "a.t
دورمیز نشسته بودن
غدا میخوردن و با حرف هاشون همدیگه میخندوندن
_اتاق ا.ت_
روی نشسته بودن و با هم دیگه حرف میزدن
یونسوک: آدمای خوبی اَن
" کیا؟ "a.t
یونسوک: پسرا ، خیلی خوب و شوختبن ، جذاب هستن
" اره واقعا آدمای خوبی اَن ولی خیلی خلن خخخخ "a.t
یونسوک: راستی داداشت همیشه اینطوریه؟
" چجوری؟ "a.t
یونسوک: آدم جدی بنظر میرسه
" با کسایی که نمیشناسه اینطوریه بگرنه خیلی مهربونه "a.t
یونسوک: نمیدونم ، بیخال بیا از خودتت بگو
"از خودم! خخخ چی بگم آخه همه چیو میدونی خخخ "a.t
یونسوک: اسکل منظورم اون نیست که امشب چی میخوای بپوشی
" لباس معمولی "a.t
یونسوک: لباس معمولی(ادای ا.ت در میاره)
یونسوک: بلند شو ببینم توی کمد چی داری امشب بپوشی
" بیخال یونسوک لباس معمولی میپوشم "a.t
یونسوک: نمیشه باید خوشگل باشی
" من همیشه خوشگلم "a.t
یونسوک: معلومه
" بیشور "a.t
(بلند میشه با پا میزنه به باشن یونسوک)
۱۳.۳k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.