پارت ⁸
پارت ⁸
#ویو جیمین
بعد از اینکه برام نودل آورد ازش خواستم فیلم بزاره تا بیام اونم به حرفم گوش کرد و رفت فیلم گذاشت منم نودل رو برداشتم و رفتم پایین
+ اومدی ؟
_ آره اومدم فیلمو گذاشتی
+ عااا آرههه
_ یونگی این چیه داری نکثاه میکنی
+ چرا خاموش نمیشههههه
_ یونگی
+ بلهههه
_ چرا فیلم سوپر گذاشتی؟
+ بخدا من نذاشتمممممم خاموش شوووووو
_ پس چی
+ من تلوزیونو روشن کردم که فیلم بزارم یهو این اومد خوب منم کنجکاو شدم بعدش چی میشه نگاه کردم که الان نمیتونم بزنم بره
_ عب ندارع همینو میبینیم
+ چی جدی؟
_ آره
+ ( خجالت)
_ چرا خجالت میکشییییی گوگولی بیا بشین فقط حواست باشه مامانم اومد سریع خاموشش کن
+ چشممم
_ آفرین کوچولو
+ کوچولو؟
_ آااره
+ ( خنده لثه ای)
یه ساعتی میشد داشتیم سوپر میدیدم وایییییی بدبخت اونی که زیرهههههه دلم برا دختره سوخت که دیدم یونگی حالش خوب نیست فک کنم هورمونی شده واییییییی چه گوهی بخورممممم بهتره من برم یچیزی بیارم
_ یونگی من میرم یچیزی بیارم بخوریم
+ عا باشه منم میرم دستشویی
_ باش
رفتم خوراکی هارو آوردم که صدای آخ و اوخ چ ناله از دستشویی شنیدم فک کنم حالش خیلی خوب نیست یعنی خودشو ارضا میکرد؟
رفتم دم دستشویی و در زدم
_ یونگی خوبی؟
که در باز شد عرق کرده بود دی/کش خیلی گنده شده بود برگاااام سرش پایین بود
_ یونگی خوبی ؟ ببینمت
صورتشو گرفتم تو دستم که بیارم بالا که دستمو گرفتم و چسبوندتم به دیوار
_ آخخخ یونگی چیکار میکنی
+ هیسسسسس
انگشتش رو لبم بود به علامت ساکت شو منم هیچی نگفتم انگشتش رو هی میبرد پایین تر رو بدنم میکشید
+ تو چیزیت نشده؟
_ نه یونگی لطفا
+ هیسسسسسس
که تلفنش زنگ خورد
+ شت
_ جواب بده
+ پدرمه
+ بله پدر
پ.ی کجایی؟
+ خونه جیمین
پ.ی گمشو بیا خونه
+ یکم بعد میام
پ.ی همین الان بیا من جلو در خونشونم
+ باشه خداحافظ
_ میری؟
+ آره
_ ببخشید
+ یادت نره تلویزیون رو خاموش کنی
_ باش
+ خداخافظ
_ خداحافظ
چیبیگم واقعا یونگی رو اذیت میکنم
#ویو جیمین
بعد از اینکه برام نودل آورد ازش خواستم فیلم بزاره تا بیام اونم به حرفم گوش کرد و رفت فیلم گذاشت منم نودل رو برداشتم و رفتم پایین
+ اومدی ؟
_ آره اومدم فیلمو گذاشتی
+ عااا آرههه
_ یونگی این چیه داری نکثاه میکنی
+ چرا خاموش نمیشههههه
_ یونگی
+ بلهههه
_ چرا فیلم سوپر گذاشتی؟
+ بخدا من نذاشتمممممم خاموش شوووووو
_ پس چی
+ من تلوزیونو روشن کردم که فیلم بزارم یهو این اومد خوب منم کنجکاو شدم بعدش چی میشه نگاه کردم که الان نمیتونم بزنم بره
_ عب ندارع همینو میبینیم
+ چی جدی؟
_ آره
+ ( خجالت)
_ چرا خجالت میکشییییی گوگولی بیا بشین فقط حواست باشه مامانم اومد سریع خاموشش کن
+ چشممم
_ آفرین کوچولو
+ کوچولو؟
_ آااره
+ ( خنده لثه ای)
یه ساعتی میشد داشتیم سوپر میدیدم وایییییی بدبخت اونی که زیرهههههه دلم برا دختره سوخت که دیدم یونگی حالش خوب نیست فک کنم هورمونی شده واییییییی چه گوهی بخورممممم بهتره من برم یچیزی بیارم
_ یونگی من میرم یچیزی بیارم بخوریم
+ عا باشه منم میرم دستشویی
_ باش
رفتم خوراکی هارو آوردم که صدای آخ و اوخ چ ناله از دستشویی شنیدم فک کنم حالش خیلی خوب نیست یعنی خودشو ارضا میکرد؟
رفتم دم دستشویی و در زدم
_ یونگی خوبی؟
که در باز شد عرق کرده بود دی/کش خیلی گنده شده بود برگاااام سرش پایین بود
_ یونگی خوبی ؟ ببینمت
صورتشو گرفتم تو دستم که بیارم بالا که دستمو گرفتم و چسبوندتم به دیوار
_ آخخخ یونگی چیکار میکنی
+ هیسسسسس
انگشتش رو لبم بود به علامت ساکت شو منم هیچی نگفتم انگشتش رو هی میبرد پایین تر رو بدنم میکشید
+ تو چیزیت نشده؟
_ نه یونگی لطفا
+ هیسسسسسس
که تلفنش زنگ خورد
+ شت
_ جواب بده
+ پدرمه
+ بله پدر
پ.ی کجایی؟
+ خونه جیمین
پ.ی گمشو بیا خونه
+ یکم بعد میام
پ.ی همین الان بیا من جلو در خونشونم
+ باشه خداحافظ
_ میری؟
+ آره
_ ببخشید
+ یادت نره تلویزیون رو خاموش کنی
_ باش
+ خداخافظ
_ خداحافظ
چیبیگم واقعا یونگی رو اذیت میکنم
۴.۶k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.