p31💕
p31💕
که به بچه آسیب برسونه
ات. پدرت مرده؟
بورا. اوهوم
ات. پدر اون چی
سرتکون داد
ات. این ازدواج به خاطر پدراتون بوده پس چرا هنوز با همین
بورا. اون نمیخواد ازم جدا شه منم دیگه جرعت ندارم ازش بخوام اون یه قاتله شاید منو بچمو بکشه میترسم
ات. پس من کمکت میکنم
بورا. چطوری
ات. هنوز تو اتاقه شکنجست مجبورش میکنم همونجا برگه ی طلاقو امضا کنه هوم؟
بورا. و.. واقعا
ات. اوهوم
بغلم کرد
بورا. خیلی ممنونم که از من و بچم مراقبت کردی و کمکم میکنی
ات. خواهش میکنم دیگه این حرفو نزن من کارایی که براتون میکنم رو از ته قلبم انجام میدم
چند ساعت بعد برگشتم خونه و با سو هی خوابیدم
صبح
خدمتکار. خانم .. خانم
ات. اومم بله
خدمتکار . خانم بورا بیدار شدن گفتم بهتون بگم
ات. ممنون برو
سو هی رم بیدار کردم آماده شدیم رفتیم پایین صبحونه خوردیم با وکیل رفتیم پیش بورا برگه ی طلاقو امضا کرد و رفتم پیش یونگ هی
ات. امضا نکنی میتونم بکشمت که خطری براشون نباشی اما امضا هم که کردی از ده کیلومتریه بورا و سوهی رد نمیشی ... به هیچ عنوان حق نداری نزدیکشون بشی اگه بفهمم درجا میکشمت
یونگ هی. ب.. باشه
امضا کرد برگه رو بردم پیش بورا و سوهی
ات. امضا کر..
یهو بغلم کرد بورا
ات. چی شده
بورا. سو هی همه چی رو بهم گفت.. گفت چیکارا کردین حتی براش تاب درست کردی و لباس خریدی.. خیلی خیلی ممنونم
ات. من خیلی سو هی رو دوست دارم اون خیلی کیوته حاضرم کلی کار دیگه براش بکنم پس دیگه همچین حرفی نزن
ات. راستی خواستم بگم امضا کرد براش به پا هم گذاشتم مراقب باشه
بورا. مرسی
ات. تو هم یه مدت برو پیش یکی بمون خونه نرو
بورا. باشه میرم پیش خواهرم... فقط میشه یه خواهشی کنم
ات. بله
بورا. میتونی یه هفته ده روز از سو هی مراقبت کنی
ات. حتما چرا که نه من وقت گذروندن باهاش رو دوست دارم
سو هی. هوراااااا
چند ساعت بعد خدافظی کردیم و یکمم بازی کردیم
هوپی. ات تو هنوز کامل خوب نشدی انقد تحرک نداشته باش بشین
ات. اوففف خیلی خبب
نشستم پای تلویزیون که
خبرنگار. خبر مهم خبر مهم باند جدیدی که توسط یه زن رهبری میشه با انجام دومین کارش همرو شگفت زده کرد او واقعا با پارک جیمین مشکل دارد . زن نقاب پوش به باند بلک باتر حمله کرده رییس آنها رو کشته و انبارشون رو خالی کرده مثل اینکه نقشه ی پارک جیمین رو میدونسته چون بعد چند ساعت که پارک جیمین به اون محل میره متوجه میشه که دشمنش سریعا وارد عمل شده
مثل اینکه این خانم بشدت حرفه ایه یعنی رهبر جشن به اون هم دعوت نامه میده؟
ات. عالیه با اینکار مطمئنم دعوت نامه میگیریم
فلیکس. موفق باشی
دو هفته بعد
هفته ی پیش سو هی رفت پیش بورا و منو بورا دوستای صمیمی شدیم چند روز دیگه هم قراره وارد جشن بشیم چون دعوتنامه برام ارسال شد و نقشمون گرفت
حیحی
که به بچه آسیب برسونه
ات. پدرت مرده؟
بورا. اوهوم
ات. پدر اون چی
سرتکون داد
ات. این ازدواج به خاطر پدراتون بوده پس چرا هنوز با همین
بورا. اون نمیخواد ازم جدا شه منم دیگه جرعت ندارم ازش بخوام اون یه قاتله شاید منو بچمو بکشه میترسم
ات. پس من کمکت میکنم
بورا. چطوری
ات. هنوز تو اتاقه شکنجست مجبورش میکنم همونجا برگه ی طلاقو امضا کنه هوم؟
بورا. و.. واقعا
ات. اوهوم
بغلم کرد
بورا. خیلی ممنونم که از من و بچم مراقبت کردی و کمکم میکنی
ات. خواهش میکنم دیگه این حرفو نزن من کارایی که براتون میکنم رو از ته قلبم انجام میدم
چند ساعت بعد برگشتم خونه و با سو هی خوابیدم
صبح
خدمتکار. خانم .. خانم
ات. اومم بله
خدمتکار . خانم بورا بیدار شدن گفتم بهتون بگم
ات. ممنون برو
سو هی رم بیدار کردم آماده شدیم رفتیم پایین صبحونه خوردیم با وکیل رفتیم پیش بورا برگه ی طلاقو امضا کرد و رفتم پیش یونگ هی
ات. امضا نکنی میتونم بکشمت که خطری براشون نباشی اما امضا هم که کردی از ده کیلومتریه بورا و سوهی رد نمیشی ... به هیچ عنوان حق نداری نزدیکشون بشی اگه بفهمم درجا میکشمت
یونگ هی. ب.. باشه
امضا کرد برگه رو بردم پیش بورا و سوهی
ات. امضا کر..
یهو بغلم کرد بورا
ات. چی شده
بورا. سو هی همه چی رو بهم گفت.. گفت چیکارا کردین حتی براش تاب درست کردی و لباس خریدی.. خیلی خیلی ممنونم
ات. من خیلی سو هی رو دوست دارم اون خیلی کیوته حاضرم کلی کار دیگه براش بکنم پس دیگه همچین حرفی نزن
ات. راستی خواستم بگم امضا کرد براش به پا هم گذاشتم مراقب باشه
بورا. مرسی
ات. تو هم یه مدت برو پیش یکی بمون خونه نرو
بورا. باشه میرم پیش خواهرم... فقط میشه یه خواهشی کنم
ات. بله
بورا. میتونی یه هفته ده روز از سو هی مراقبت کنی
ات. حتما چرا که نه من وقت گذروندن باهاش رو دوست دارم
سو هی. هوراااااا
چند ساعت بعد خدافظی کردیم و یکمم بازی کردیم
هوپی. ات تو هنوز کامل خوب نشدی انقد تحرک نداشته باش بشین
ات. اوففف خیلی خبب
نشستم پای تلویزیون که
خبرنگار. خبر مهم خبر مهم باند جدیدی که توسط یه زن رهبری میشه با انجام دومین کارش همرو شگفت زده کرد او واقعا با پارک جیمین مشکل دارد . زن نقاب پوش به باند بلک باتر حمله کرده رییس آنها رو کشته و انبارشون رو خالی کرده مثل اینکه نقشه ی پارک جیمین رو میدونسته چون بعد چند ساعت که پارک جیمین به اون محل میره متوجه میشه که دشمنش سریعا وارد عمل شده
مثل اینکه این خانم بشدت حرفه ایه یعنی رهبر جشن به اون هم دعوت نامه میده؟
ات. عالیه با اینکار مطمئنم دعوت نامه میگیریم
فلیکس. موفق باشی
دو هفته بعد
هفته ی پیش سو هی رفت پیش بورا و منو بورا دوستای صمیمی شدیم چند روز دیگه هم قراره وارد جشن بشیم چون دعوتنامه برام ارسال شد و نقشمون گرفت
حیحی
۳.۳k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.