Psycho killerقاتل روانی

Psycho killer(قاتل روانی)

Part 15

جیمین با حرص کت مشکی رنگش را دراورد و باهمان حالت روی تختش دراز کشید و خوابید

ات چشمانش را باز کرد صبح شده بود هوایی نه سرد نه گرم تازه اوایل فصل پاییز در حال شروع شدن بود و کم کم باید با تابستان خداحافظی می‌کرد با انواع میوه های خوشمزش و تفریحات فوق‌العادش

از تختش بلند شد با برداشتن حوله به سمت حمام قدم برداشت و بعد از گرفتن دوش کوتاهی به سمت کمد لباس هایش رفت یک دست لباس خونگی ساده و قشنگ انتخاب کرد و پوشید و بعد از شانه زدن موهای نسبتا کوتاهش از اتاقش خارج شد به سمت آشپز خانه قدم برداشت پیرمرد رو در حال خوردن صبحانه دید بسمتش رفت بر روی صندلی روبه روی پیرمرد نشست

پیرمرد که در حال خوندن روزنامه بود با صدای ات نگاهش را از روزنامه گرفت به او داد

ات : سلام صبح بخیر

ارباب بزرگ : سلام دخترم صبح توام بخیر

پیرمرد و ات همانطور که باهم صبحونه می خوردند حرف هم میزدند تا اینکه پیر مرد گفت

پیرمرد : دخترم امروز با راننده برو یونیفرم جدیدت و همچنین وسایل مورد نیازت بگیر

ات بعد از شنیدن این حرف با ذوق و شوق فراوان روبه پیرمرد کرد و گفت

ات : یعنی اینکه من قراره برم مدرسه و درس بخونم ......واقعا !!

پیرمرد لبخندی به ات زد و سپس گفت

پیرمرد : معلومه که اره دخترم ...... توام مثل بقیه هم سن و سالهات حق اینو داری که تحصیل کنی و در اینده شغل مناسبی داشته باشی و در زندگیت موفق بشی

ات از روی خوشحالی فراوان از صندلیش بلند شد و به طرف پیرمرد رفت و محکم او را در اغوش گرفت و پیرمرد هم او را متقابلا در اغوش گرفت

دقایقی بعد ات بعد از خوردن صبحانش به اتاقش رفت به سمت کمد لباس هایش رفت و لباس خونگیش با لباس بیرونی عوض کرد موهاش شانه زد از اتاقش خارج شد به سمت پله ها رفت یکی پس از دیگری پله هارو طی کرد و به درب اصلی عمارت رسید بعد از خداحافظی از اجوما راننده در پشتی ماشین برایش باز کرد و ات هم سوارش شد و از عمارت خارج شدند

مسیر عمارت که از میان جنگل عبور میکرد بسیار زیبا و خیره کننده بود ، درختان سرسبز و تازه که البته چیزی از سبز بودنش باقی نمانده بود و کم کم فصل پاییز نزدیک و نزدیک تر می شد ات که غرق در این افکار بود که با صدای راننده از افکارش دست کشید

راننده : خانم رسیدیم



ادامه دارد.........
دیدگاه ها (۰)

Psycho killer(قاتل روانی)Part 16راننده : خانم رسیدیم بعد از ...

Psycho killer(قاتل روانی)Part 17بعدم اجوما به ات گفت بیاد ت...

کیوتیام وایب جیمین تو فیک قاتل روانی همچین وایبی داره برای ت...

جیمین لاورا کجایییییید کام بزارید🙃اولیش خودم😁🤞

ادامه پارت قبل یون بیول دلخور از اتاق خارج شد جلوی اتاقش ه...

( گناهکار ) ۵۹ part به سمته پیشخوان رفت و لیوان آبی برداشت د...

چرا حرف منو باور نمیکنی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط