عاشقانه
آمدم تا به دلم بلکه پناهی بدهم
تا که این بغض فروخفته به آهی بدهم
آمدم چشم ب چشم تو بدوزم هر دَم
دو جهان را به تمنای نگاهی بدهم
آمدم مست از آن باده ی نابِ تو شَوَم
تا که جان را به هوایت به تباهی بدهم
آمدم بر سرِ این دارِ مکافات شَوَم
آمدم تا که سَرَم را به گُناهی بدهم
آمدم حیف!دلت سخت چو سنگِ خاراست
آمدم این دلِ خود را به سیاهی بدهم
لحظه ای کاش دلت نَرم شَوَد با دلِ من
تا زِ قلبت به دلم آیم و راهی بدهم
اینقَدَر با دلِ دیوانه تو بیگانه نباش
تا بیایم به دلم بلکه پناهی بدهم.
تا که این بغض فروخفته به آهی بدهم
آمدم چشم ب چشم تو بدوزم هر دَم
دو جهان را به تمنای نگاهی بدهم
آمدم مست از آن باده ی نابِ تو شَوَم
تا که جان را به هوایت به تباهی بدهم
آمدم بر سرِ این دارِ مکافات شَوَم
آمدم تا که سَرَم را به گُناهی بدهم
آمدم حیف!دلت سخت چو سنگِ خاراست
آمدم این دلِ خود را به سیاهی بدهم
لحظه ای کاش دلت نَرم شَوَد با دلِ من
تا زِ قلبت به دلم آیم و راهی بدهم
اینقَدَر با دلِ دیوانه تو بیگانه نباش
تا بیایم به دلم بلکه پناهی بدهم.
۱۳.۵k
۰۸ تیر ۱۴۰۲