چه باید کرد با قلبی که در حفره های تاریکش یاد کسی میتپد

چه باید کرد با قلبی که در حفره های تاریکش یاد کسی می‌تپد
چگونه باید زندگی کرد نمی‌فهمند آدم ها دلش میخواهد
حرف بزند دلش میخواهد یک سر زندگی را به همراه یک نفر. که بلد باشد کلاف ساده ی بپیحد دور انگشتان زندگی
اصلا آدم گاهی دلش میخواهد قوی باشد
دلش میخواد. از تنها ماندن بترسد
دلش میخواد تور بزرگ خالی زندگی را بیندازد. وسط دریا وبنشیند به تماشا
آمدن کسی که در آغوش مرهم است
آدم گاهی دلش میخواد کسی باشد که تور بزرگ زندگی اش را با آو‌ار دریا روزگار جمع کند پر از امید و چیری جز دلتنگی 😔😔😔🥀🥀🥀
دیدگاه ها (۳)

این روزها حال غریبی دارد دلم ....اما باید شعری بنویسماز قسمت...

دردهای که در پنج شنبه نوشته میشود غرش بغض سرد و صدای دلتنگی ...

ای که چشمت خنجر جوشان اشعار من است خالق شعر و غزل در دشت افک...

بنال ای نای خاموش تن های امبه تنگ آمددل مردان عاشق در بدن ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط